💍🖤 🖤 از صبح تاسوعا خیلی دلهره داشتم.😢 سعی کردم که خودم را مشغول کارهای دیگر کنم اما نشد.😣 از صبح که بیدار شدم می‌خواستم به یکی از مسئولینش پیغام بدهم و خبری از مصطفی بگیرم، اما ترسیدم که اگر بگویند: «آخرین بار کی از ایشان خبر داشتی؟» و من بگویم «دیشب»، خنده‌دار باشد. تا ساعت 4 و 5 به آن مسئول پیامی نفرستادم. اگر یک زمانی خبری نداشتم و پیام می فرستادم سریع جواب من را می‌دادند. آن روز من از ساعت 4 به ایشان پیام دادم. ایشان پیام را دیدند و تا ساعت 5 جواب ندادند.😕 وقتی من دیدم ایشان جواب نمی‌دهند مطمئن شدم که یک اتفاقی برای مصطفی افتاده است.😰 خودم را مشغول کردم و پیش خودم گفتم که لابد مجروح شده است.😓 باز گفتم نه، اگر مصطفی مجروح شده بود به من می‌گفتند.😑 دیگر یک جورهایی اطمینان قلبی پیدا کردم که مصطفی بشهادت رسیده است.💔 🖤 @Asheghaneh_halal 🖤 💍🖤