☺💪بسیجیِ بسیار قوی☺💪 🔴 قسمت اول1⃣ در یکی از اردوگاه های اسرای ایرانی در عراق ،  کم سن و سالی بود که سرِ نترسی داشت و در مقابل عراقی ها بسیار مغرور بود.😊 ✌ او شدیدترین گرسنگی ها را تحمل می کرد اما هیچ وقت از دشمن تقاضای نان نمی کرد. یک روز، یکی از نگهبان های تازه کار و بی تجربه که به تازگی به اردوگاه آمده بود و هیچ شناختی از بچه ها نداشت به این بسیجی کم سن و سال برخورد کرد و برای آن که سر به سرش بگذارد گفت : 😏 « آخر تو برای چه به جنگ آمدی؟! تو که نمی توانی یک سنگ کوچک را تکان بدهی آمده ای که مرا بِکُشی؟ » بسیجی نوجوان درآمد که : 😏💪« من با تو شرط می بندم که می توانم حتی تو را با این هیکل گنده ات از جا بلند کنم و روی دست هایم بالا ببرم ! ! » 😳😯😯 ☺😉 ادامــــــه دارد . . . برگرفته از کتاب گردآوری و تدوین :  ─┅═ঊঈا🍃🌸🍃اঊঈ═┅─  🔥👇با ذکر آیدی کانال👇🔥 ✿ ✅ @axokhat ✿  ✿ ✅ @axokhat ✿ ─┅═ঊঈا🍃🌸🍃اঊঈ═┅─