😊💪بسیجیِ بسیار قوی💪😊
3⃣قسمت پایانی
😏نگهبان گفت: «خوب، دیدی که نتوانستی.حالا نوبت من است.»
😮با یک تکان،
#بسیجی را روی دوش خود گذاشت و برای دور زدن اردوگاه حرکت کرد.😳
😊💪بسیجی بر دوش نگهبان
#عراقی سوار بود و لبخند پیروزمندانه ای بر لب داشت.😊💪
✌آن روز همه شاهد بودند که چطور او با آن جثه ی کوچک با فکر و نقشه ی حساب شده ای از نگهبان سواری گرفت و کل اردوگاه را به حیرت واداشت!
🌸راهشان پُررهرو🌸
#زنگ_تفریح
#دفاع_مقدس
برگرفته از کتاب
#پنجه_ببر
گردآوری و تدوین :
#احمد_عربلو
─┅═ঊঈا🍃🌸🍃اঊঈ═┅─
🔥👇با ذکر آیدی کانال👇🔥
✿ ✅
@axokhat ✿
✿ ✅
@axokhat ✿
─┅═ঊঈا🍃🌸🍃اঊঈ═┅─