• همانگونه که پذیرش حداکثری یکی از جریان ها و آثار آن بدون در نظر گرفتن همه جوانب ، کار معقولی نیست ، رد آن هم بدون تامل فلسفی و علمی مورد قبول‌ نمی باشد. • به نظر می رسد مواجه شدنِ جریان علوم انسانی اسلامی با جریان های مختلف چه موافق و چه مخالف می تواند متفاوت از هم باشد ولی در اینکه از ظرفیت های سلبی و ایجابی آنها می توان بهره وافر در راستای ارتقای جریان علوم انسانی اسلامی برد هیچ تفاوتی وجود ندارد. • خلوص گرایی در ساحت اندیشه امری است معقول که انسان برای اینکه بتواند اندیشه متمایز خود را تقریر کند نیازمند آن می باشد ولی این نوع خلوص گرایی برای اندیشمند پسینی می باشد یعنی اندیشمند بعد از تسلط بر مبانی متیقن خود _ اتخاذ مبانی نیز مستثنی از این روند نمی باشد _ باید به نظاره اندیشه های طی شده بنشینند و از ظرفیت های ایجابی و سلبی آنها بهره‌مند شود چرا که علم به معنای مجموعه گزاره ها نیازمند ایجاد هویت جمعی تاریخی است که با این فرآیند ها صورت می گیرد البته این نوع نگاه به علم ، ناقض جنبه معرفت و هستی شناختی آن نیست. • در ساحت مدیریت جریان های علمی هم باید متذکر شد که نمی توان به صورت قانونی و امنیتی برخورد کرد و جریان مورد تائید خود را غالب نمود بلکه باید جریان های مختلف اجازه طرح مباحث داشته باشند البته به دور از سیاست زدگی و فضای پوپولیستی تا جریان های نوظهور علمی با استفاده از ظرفیت های سلبی و ایجابی آن مرز های جدیدی را مورد کشف و جعل قرار دهند. • تاریخ علم نیز چنین قضاوتی را حکایت می کند به عنوان نمونه می توان در آثار فارابی یا بوعلی سینا بهرمندی از ظرفیت های فلسفه ارسطوی و افلاطونی را شاهد بود یا در آثار خواجه نصیرالدین طوسی ، ظرفیت های سلبی و بعضا ایجابی غزالی و فخر رازی را پی گرفت یا در آثار فقهی و اصولی نیز چنین است که اصول بعد از مواجه سلبی با اخباریگری جان دیگری به خود گرفت حتی این روند در علوم مدرن نیز ثابت است و می توان اثر پذیری کانت از ظرفیت های هیوم ، دکارت و اسپینوزا را مطرح کرد. • • • ༺ مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه ༻ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b