❖ سیاست و حقیقت / سقراط یا ماکیاوللی ▫️بخش ۳ از ۵ • سیاست فلسفی یا همان حکمت عملی، در طول تاریخ متافیزیک از افلاطون تا هگل دارای مولفه های مشترکی است که می¬توان آن را یک خط سیر واحد دانست. این سیاست دست کم دو مولفه اساسی دارد. اول تقابل با سوفسطائیان و دوم ابتنا بر فضیلت و سعادت. • تقابل با سوفسطائیان یعنی تقابل با اصالت قدرت و سلطه. سیاستی که افلاطون دنبال می کرد در تباین با سیاست سوفسطایی است. سوفسطاییان ملاک فضیلت را در قهر و غلبه می دانستند و از اینرو نسخه فضیلت محور سقراط را به زیان جامعه می دیدند. آشکارترین جلوه این نزاع در محاوره گرگیاس و گفتگو با کالیکلس عیان می‌شود. • آنجا که کالیکلس در ستایش قدرت و سرزنش فلسفه خطاب به سقراط می‌گوید: "سقراط! این(فلسفه) چه هنری است که مرد مستعدی چون تو را بدین روز سیاه می‌نشاند و چنان ناتوان و درمانده می‌سازد که نه خود را بتواند از خطر برهاند نه دیگری را" • • • • ༺ مدرسه علوم انسانی اسلامی آیه ༻ https://eitaa.com/joinchat/2315124922C2faae9826b