اگر قرار باشد ظاهرگرایانه بخواهیم نگاه کنیم، ربط چندانی بین مسیحیت و فرهنگ ایرانی-اسلامی نیست. اما کمی که عمیقتر بشویم، حرف زیاد است. البته الان نمیخواهم نسبت این دو را باهم بسنجم، بلکه میخواهم به فراخور میلاد حضرت مسیح (علیهالسلام) یک کتاب معرفی کنم.
«مسیح در شب قدر» یک ناداستان عمیق که بخواهد دنیای نویسندگی ما را زیر و رو کند نیست. مسیح خاطرات دیدار رهبری است با خانواده شهدای مسیحی دفاع مقدس در سالیان گوناگون. از زمان ریاست جمهوری تاکنون.
مسیح در شب قدر، ساده، صمیمی، به دور از شعارزدگی و مسئلهمند است. دنبال تقدسسازی و مقدسمآبی نیست. با همان جذابیتهای فرمی روایتنویسی که همه آن را بلدند شکل گرفته است و دنبال این نبوده است که با زلمزیمبوهای زبانی و کلامی، خودش را عزیز جلوه بدهد.
البته آن چیزی که در این کتاب ورای علاقه قلبی من به رهبر جمهوری اسلامی ایران، آقا، در کتاب وجود دارد، مسئلهمندی است. کتاب روایت نگرش رهبر یک کشور هشتاد نود میلیونی است به اقلیتهای دینی کشورش. این میتواند برای ما هم به عنوان نویسنده و هم به عنوان یک انسان، یک الگو باشد که تا موضعمان را نسبت بهش مشخص کنیم. حرفهای زیادی میشود درباره رواداری و تساهل و تسامح زد که اینجا با نمونه عینیاش مواجهیم.
بیشتر از این توضیحی ندارم بگم جز اینکه ای دوست عزیزی که کتاب من را بردی، اگر کتاب را پس داده بودی، نیاز نبود من از اینترنت دنبال عکس کتاب بگردم!
به امید ظهور امام زمان (عجّل الله تعالی فرجه الشریف) و حضور حضرت عیسی (علیهالسلام) در کنار ایشان.
از سلطانآباد تا آذرباد
یادداشتهای یک نویسنده و ویراستار داستانی
@Azarbadir