با داخل بی‌سی‌سی بودم که دستور دادند درگیر شویم. روی هدف رفتم اما نمی‌دانستم هستند. چون سیستم ما فقط یکی از آن‌ها را لاگ می‌کند. را کردم. قبل از آن چند بار آیات قرآن را زیر لب خواندم و دعا کردم... موشکی که من شلیک کردم، روی لاک کرده بود‌. موشک بالا رفت و روی هواپیمای دوم شیرجه زد. خلبان هواپیمای اول که جلوتر بود، فکر کرد موشک به سمت او شیرجه زده است، خلبان از ترس این‌جکت(پریدن بیرون از هواپیما) کرد ولی موشک به هواپیمای بعدی خورد. از انفجار هواپیمایی که موشک ما به آن خورده بود، هواپیمای سوم هم در آسمان منفجر شد و کرد. خلبانی که از ترس از هواپیمایش بیرون پریده بود، اسیر شد و بعدها خودش این مطلب را در مصاحبه‌ها توضیح داد. از جمله در جنگ، یکی همین بود که با یک موشک، سه فروند هواپیما را سرنگون کردم. منبع: کتاب : خاطرات محمد مصطفوی‌فر(سروان پدافند نیروی هوایی ارتش)، خاطره نگار ابراهیم زاهدی مطلق، نشر سوره مهر، چاپ ۱۳۹۲، صفحه ۲۲۸. کانال «به وقت تشکیلات» را در «ایتا»، «سروش»، «تلگرام» و «اینستاگرام» دنبال کنید.👇👇👇 🆔 @B_W_Tashkeelat