بهار🌱
رمان زیبای بهار💝💝💝💝💝 #پارت163 حامد اول ما رو دید. ایستاد و بعد هم حسام. ناخودآگاه خودم رو کمی ب
رمان زیبای بهار💝💝💝💝💝 چند دقیقه بعد، صدای در اتاق اومد. در رو باز کردم. حامد لبخندی زد و گفت: - خوب جستی ملخک! لب‌هام رو بهم فشار دادم و گفتم: - فکر نمی‌کنم مامانت خوشش بیاد، بگم کجا بودیم! زن عمو در رو کامل کشید و باز کرد. اخم کرد و طلب‌کار گفت: -چیه؟ تو هم اومدی ادای داداشت رو در بیاری؟ حامد با لحنی شوخ و شنگ گفت: -نه قربون قد و بالای تپلت بشم. اومدم، یادآوری کنم که شب با من قرار داری! چهره زن عمو بشاش شد. با چشم‌هاش لبخند می‌زد، ولی از لب‌هاش چیزی معلوم نبود. حامد گفت: - فقط یه چیزی! از این به بعد، اگه خواستی جایی بری، یه پیام بهم بده، بگو دارم می‌رم یه جایی که به هیچ کس، هیچ ربطی نداره. ولی حالم خوبه! زن‌عمو پشت پلک نازک کرد و گفت: -رفته بودم خونه ی یکی از دوست‌هام که ساکن تهرانه! حامد با لبخند گفت: - ممنون که بعد از دوساعت دلنگرانی بهم گفتی. هر چند که به من ربطی نداره. فقط قراره امشب فراموش نشه! -اومده بودی فقط این رو بگی؟ -نه، حسام سر درد داره. اومدم ببینم مسکن داری! زن عمو با دست بهش اشاره کرد و گفت: -صبر کن! رفت داخل و کنار ساکش نشست. به حامد نگاه کردم. قیافه‌اش کمی جدی شد و گفت: - این چیزی که گفتم برای شما صدق نمی‌کنه. شما اگر آب هم بخوای بخوری، باید برای من توضیح بدی. مثل خودش جدی گفتم: - تا اون موقع راه زیادی داری، آقا حامد! حامد اخم کردـو لب باز کرد که یه دفعه زن عمو گفت: -بیا حامد، پیدا کردم. سرم رو چرخوندم و قرص رو گرفتم و به حامد دادم. کمی ازم فاصله گرفته و خیلی آروم به طوری که فقط من بشنوم گفت: -با هم صحبت می‌کنیم! بعد از رفتن حامد، زن عمو گفت: - به عمرم سوار یه همچین ماشینی نشده بودم. با تعجب نگاهش کردم که گفت: - ماشین مهگل رو می‌گم. فکر هم نمی‌کنم هیچ‌وقت دیگه هم بتونم. اصلا نفهمیدم چطور رسیدیم، اینقدر که راحت بود. لبخندی خاص زد و گفت: - خونه زندگیشون رو دیدی! حسام و حامد، اگر تمام عمرشون رو هم کار کنند، نمی‌تونند یه همچنین خونه زندگی درست کنند. -خب، زن عمو! طرف درس خونده، زحمت کشیده، جراح قلبه، رئیس بیمارستان خصوصیه! حالا داره نتیجه‌ی زحمتش رو می‌بینه! - هرچی که هست، اعضای خونواده‌اش دارند تو راحتی زندگی می‌کنند. پسرهاش، دخترهاش، چهار روز دیگه زن بگیره برای پسرش، عروسش تو راحتیه. با این جمله آخرش، منظورش رو کامل فهمیدم.