هویت زن و زیبایی او آیا تاکنون به این فکر کرده‌ایم که چگونه جهان‌بینی مادی و گفتمان غرب موفق شده است این چنین سریع و عمیق و مانا هویت زن را سمت اهمیت زیبایی جسمانی و جنسی جهت دهد؟ چرا عموم زنان این قرائت از هویتشان را راحت پذیرفته‌اند و به آن بسنده کرده‌اند؟ آیا تا کنون از خود پرسیده‌ایم طرفداران دیدگاه متحجر شرقی که به اشتباه آنان را تنها نماینده اندیشه دینی می‌دانیم، چرا تا کنون نتوانسته‌اند بینش زن را به خودش تغییر دهند و او را متوجه هویت حقیقی‌اش کنند؟ اصلا مگر زن موجودی منفعل و صرفا پذیرنده است که کافی است برای او هویتی طراحی کنیم و به خورد او بدهیم؟ آیا خود زن برای رد و پذیرش هویتی که دیگری برایش پخت‌وپز کرده اراده‌ای ندارد؟ یا انسان (حی متأله) مونث است که بنا به متغییرهایی، هویتی را می‌پذیرد یا نمی‌پذیرد یا اصلا خودش هویتش را می‌سازد؟ گذشته از این مواجهه گفتمانی و انسان‌شناختی، چرا در ساحت تجربه میدانی، روایت زن انقلاب اسلامی با همه افتخارآفرین بودنش نتوانسته است اذهان عمومی را سمت خود جلب کند؟ چرا الگوی سوم با همه جذابیت نظری‌اش بی دست و بال مانده و رواج پیدا نمی‌کند؟ چرا گوشه رینگ بد فهمی‌ها و کم‌فهمی‌ها دهه دوم عمر خود را شروع می‌کند و هنوز راهی برای همه فهم شدن نیافته است؟ تحلیل من این است که گفتمان غرب روی نیاز اصیلی در جوامع بشری دست گذاشته‌ و امیال نامانای خود را بر میلی مانا در بشر سوار کرده است. گفتمان غرب به درستی انسان را واکاوی کرده است و سوداگرانه از امیال عمیق بشر سواستفاده کرده است تا گفتمان خویش را عمومی و در گذر زمان به وسیله ساخت صنعت‌هایی پیرامون آن، پایدارش کند و آن نقطه، میل به جمال است و جمال همان مولفه اصلی شخصیت زن در اندیشه دینی هم هست. اما جمال و زیبایی چیست؟ چه دایره ای از معنا و مصداق دارد؟ و چرا مظهر جمال بودن زن، موجب فرودستی و سقوط زن و جوامع بشری شد؟ آیا راه حل صرفا پوشاندن جمال جسمانی، ندیدنش و محدود کردنش است؟ و اصلا حجاب، پوشاندن جمال است یا جمالی است بر جمال؟ حجاب زن، پوشاندن زیبایی اوست یا آراستن ظاهر او به زیبایی آگاهانه و شدت یافته‌؟ راه طلب‌کاری از غرب به خاطر این سوداگری و سواستفاده‌اش از امیال عمیق بشر چیست؟ برگ برنده‌ی ما کدام است؟ سرکوب امیال عمیقِ سواستفاده شده راه حل نجات بشریت است یا یافتن راهی ورای آن؟ راهی که زن و جوامع بشری را از اسارت فهم زن برپایه زیبایی جنسی رهایی می‌بخشد، مفهومی قوی‌تر و قدرتمندتر است که بتواند حول همان مولفه کلیدی آفرینش زن، یعنی جمال صورت‌بندی شود. ما عنصری در هویت زن یافتیم که هم مرحله‌ی ارتقا یافته‌ی زیبایی ظاهری زن است، فراتر از بدن او و هم در فطرت او به ودیعه نهاده شده و در خلقت اون پیچیده شده است. مولفه ای که به واسطه فطری بودنش اگر زن به آن بازگردد می‌تواند "معجزه" رقم بزند مانند آنچه در انقلاب اسلامی و دفاع مقدس رقم زد. همین مولفه است که امید است نقطه عطف زیست زن مسلمان ایرانی و مسیر شکوفایی انقلاب اسلامی باشد. آن عنصر، عاطفه است. حیات عاطفی زن مرتبه‌ای از زیبایی و جمال اوست و احیای این مرتبه از حیات زن در پازل جهان‌بینی الهی با همه لوازمش، راه برون رفت از همه مظاهر اسارت زن در جهان بینی مادی و تنانگی جنسی است. این نحوه نگاه به مقوله جمال زن، نگاهی اشتدادی است که از ساحت بدن آغاز می‌شود و نمودش زیبایی خلقت اوست، به ساحت نفس او ارتقا می‌یابد و نمودش عواطف و "خُلق مادری" او در روابط انسانی است و در مرتبه عالی‌تر و در ساحت روح در قامت "مقامات معنوی" نمود می‌یابد. این نگاه اشتدادی به جمال زن هرگز او را علیه خود نمی‌شوراند، هرگز او را در وضعیتی قرار نمی‌دهد که مزیت او دست‌مایه ستم به او شود و حتی هرگز منجر به سرکوب میل به زیبایی در بشریت نمی‌شود، بلکه هر مرتبه از جمال را در راستای مرحله‌ی والاتری سامان می‌دهد و نحوه بروز اجتماعی آن را خلق می‌کند، در این نگاه حجاب و زیبایی رابطه وثیقی با هم می‌یابند. بزرگواران زنهار که اگر از این بُعد از جمال زن، یعنی عاطفه، هم غفلت ورزیم یا آن را محدود و سرکوب کنیم، قوه‌ی هاضمه جهان مدرن و غرب برای هضمش دندان تیز خواهد کرد و آن را صنعتی خواهد کرد و این مرتبه از جمال زن را هم به بند خواهد کشید. آن وقت دیگر از زن چه می‌ماند که بخواهیم او را تکریم کنیم، استقلال برایش قائل باشیم یا هرچه و هرچه و هرچه. بحث کامل حیات عاطفی زن و مراتب زیبایی زن را در صوت نشست درآمدی بر حیات عاطفی زن بشنوید ➡️https://eitaa.com/BanooAmin/77 @BanooAmin