🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼
🌸🌸
🌼
#پارت_131
اولش با اخم زل زد بهم اما انگار خودشم طعم سوختگي و تو دهنش حس كرد كه با حالت با مزه اي شروع كرد به خنديدن:
_همش تقصير توعه ببين كيك خوشمزم به چه روزي افتاده
حالا ديگه خنده هام شدت گرفته بود كه جواب دادم:
_تو گند زدي،ب من چه
يه طور مظلومانه اي به كيك رو به روش زل زد و لب هاش و كج و كوله كرد
كه گفتم:
_ حالا ناراحت نباش،برام بهترش و ميخري يه كيك شكلاتي وانيلي خوشمزه
و لبخند سرخوشانه اي به روش پاشيدم كه جواب داد:
_به يه شرط!
يه تاي ابروم و بالا انداختم:
_چه شرطي؟
دست به سينه رو صندليش لم داد و گفت:
_ اول بخوريش
آب دهنم و به سختي قورت دادم و با چشمايي كه ميدونم داشت از حدقه ميزد بيرون نگاهش كردم:
_چ..چي؟!
كش و قوسي به بدنش داد و سرش و كج كرد و دوباره تكرار كرد:
_تا نخوريش نميخرم!
داشتم از اضراب پس ميافتادم بزور نفسي گرفتم:
_عُـ...عمراً
كه يهو از خنده تركيد و روي ميز ولو شد،
متعجب به كاراش نگاه ميكردم كه بين خنده هاش گفت
🌸
🌼🌼
🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼
🌸🌸🌸🌸🌸
🌼🌼🌼🌼🌼🌼