📚 🔴 به احنف بن حیس گفتند : تو با این که عرب هستی چرا این اندازه بردبار و آسان گیر و باگذشتی ؟ در حالی که باید تندخو و خشن و تلخ باشی ! گفت : من درس گذشت و عفو را از قیس بن عاصم آموختم ، یک بار میهمانش بودم به خدمتکارش گفت : غذا بیاور . او غذا را در ظرفی سنگین وزن حمل کرد ، در راه ظرف غذا که در حال جوشیدن بود از دستش رها شد و بر سر فرزند قیس افتاد و او را کشت . خدمتکار لرزه بر اندامش افتاد ولی قیس زیر لب گفت : هیچ راهی برای حلّ مشکل این خدمتکار نمی یابم جز این که او را آزاد نمایم ؛ به او گفت : تو در راه خدا آزادی ، می توانی هرجا که خواستی بروی . سپس گفت : اگر او را نزد خود نگاه می داشتم تا چشمش در چشم من بود خجالت می کشید ، بنابراین او را آزاد کردم تا هم در اضطراب نباشد و هم در حال شرمندگی به سر نبرد ! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ 🌹بـا فروارد کردن داســــتانهای کــانــال از ما کنـیـد😘🙏 👇🌷 http://eitaa.com/joinchat/3453091851Cb049da4662 ‌‌‌‌‌‌