هدایت شده از 📌تقویم شیعه📜
١. 🏴 جنگ احد و شهادت حضرت حمزه (ع) در چنين روزی در سال ۳ ه.ق در روز جنگ احد، حضرت سيّد الشّهداء و ۶۹ نفر از مسلمانان به شهادت رسيدند. در اين جنگ مسلمانان هزار نفر بودند كه به نوشته عده‌اى سيصد نفر در بين راه برگشتند، و براى جنگ ۷۰۰ نفر باقى ماند. كفار ۳۰۰۰ نفر بودند، و ۲۰۰۰ نفر و ۴۰۰۰ نفر و ۵۰۰۰ نفر هم گفته‌اند. تعداد كشته‌هاى كفار ۲۲ يا ۲۳ يا ۲۸ نفر، و تعداد شهدا ۷۰ نفر بود. در اين روز دندان و پيشانى پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را شكستند. 🔹 فداكارى‌هاى اميرالمؤمنين (ع) در احد: در اين روز بر اثر فداكاریها و شجاعتهائى كه أمير المؤمنين عليه السّلام در دفاع از وجود شريف خاتم الانبياء صلّى اللَّه عليه و آله و حفاظت از آن حضرت نشان داد جراحتهاى زيادى بر بدن مباركش رسيد. اين در حالى بود كه ديگران فرار كرده بودند، و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: يا على، آيا مى شنوى كه از آسمان مدح تو را مى‌كنند. يكى از ملائكه به نام رضوان مى‌گويد: «لا سيف الا ذوالفقار و لا فتى الا على». أمير المؤمنين عليه السّلام مى فرمايد: از خوشحالى گريستم و خداوند سبحان را بر اين نعمت حمد كردم. در اين جنگ پيروزى در ابتداء از آن مسلمانان بود، ولى مقدارى كه به تعقيب دشمن رفتند و ميدان خالى شد، بازگشتند و مشغول جمع غنائم شدند و اكثر نگهبانان مخالفت دستور پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله نمودند، و محل نگهبانى خود را رها كردند و مانند بقيه مشغول جمع غنائم شدند. خالد بن وليد كه از سردسته هاى كفار در اين جنگ بود از همان قسمت با كفار حمله كردند. تعداد اندكى از نگهبانان دره كه نرفته بودند شهيد شدند و كفار از پشت سر به مسلمانان حمله كردند. فراريان كفار هم تا اين وضع را ديدند بازگشتند و حمله به مسلمين شدّت گرفت. جراحتهاى فراوانى بر بدن مبارك پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله رسيد و شيطان فرياد بر آورد كه محمّد كشته شده است! مسلمانان با شنيدن اين ندا فرار كردند، و فقط چند نفرى از وجود مبارك پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله محافظت مى كردند كه عبارت بودند از امير المؤمنين عليه السّلام و ابودجانه كه شهيد شد و زنى به نام نسيبه و انس بن نضر كه تازه از مدينه رسيده بود. 🔸 ابوبكر و عمر در جنگ احد: عمر بن خطاب میگويد: در احد با پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بيعت كرده بوديم بر اينكه كسى فرار نكند، و هر كس از ما كه فرار كند ضال و گمراه است، و هر كس از ما كشته شود شهيد است. احمد بن حنبل میگويد: ابوبكر و عمر در اين جنگ فرار كردند. هنگامى كه أمير المؤمنين عليه السّلام در تعقيب فراریها بود، عمر در حالى كه اشك چشمانش را پاك مى كرد برگشت و به أمير المؤمنين عليه السّلام عرض كرد: مرا ببخشيد! أمير المؤمنين عليه السّلام فرمود: «آيا تو نبودى كه صدا زدى: محمّد كشته شده است، به دين قبلى خود برگرديد؟! عمر گفت: اين كلام را ابوبكر گفته است! در اينجا بود كه اين آيه نازل شد: «إِنَّ الَّذِينَ تَوَلَّوْا مِنْكُمْ يَوْمَ الْتَقَى الْجَمْعَانِ إِنَّمَا اسْتَزَلَّهُمُ الشَّيْطَانُ بِبَعْضِ مَا كَسَبُوا» (کسانی که در روز روبرو شدن دو جمعیت با یکدیگر (در جنگ احد)، فرار کردند، شیطان آنها را بر اثر بعضی از گناهانی که مرتکب شده بودند، به لغزش انداخت!) (آل عمران، ۱۵۵) امام صادق عليه السّلام مى فرمايد: در جنگ احد أمير المؤمنين عليه السّلام در حال دفاع از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله بودند، و ديگر اصحاب فرار مى كردند. آن حضرت همچون شير غضبناك از قفاى گريختگان رفت و اول به عمر بن خطاب رسيد كه به اتفاق عثمان و حارث بن حاطب و عده‌اى ديگر به سرعت فرار مى كردند. حضرت فرياد بر آورد: اى جماعت، بيعت شكستيد و پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله را تنها گذاشتيد و به سوى جهنّم مى گريزيد؟ عمر بن خطاب میگويد: على را ديدم یا شمشير پهنى كه مرگ از آن مى چكيد و چشمانش از خشم مانند دو قدح خون بود، يا مانند دو كاسه روغنى كه آتش در او افروخته باشند مى درخشيد، و فهميدم كه اگر به ما برسد به يك حمله ما را خواهد كشت. اين بود كه جلو رفتم و عرض كردم: «يا اباالحسن، تو را به خدا سوگند مى دهم كه دست از ما بردارى، كه عرب را عادت است كه گاهى مى گريزد و گاهى حمله مى كند. زمانى كه حمله مى كند تلافى گريختن را مى نمايد». پس آن حضرت ما را رها كرد، و به خدا قسم چنان ترسى از آن حضرت در دل من افتاد كه تاكنون از دلم خارج نشده است. در اين جنگ بر بدن مبارك أمير المؤمنين عليه السّلام هنگام حمايت از پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله ۹۰ جراحت بر صورت، سر، سينه، شكم، دست و پاى مبارك رسيد. جبرئيل نازل شد و عرض كرد: «يا محمّد، به خدا قسم اين عمل على بن ابى طالب مواسات (غمخواری و یاریگری) است». پيامبر صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: «اين بدان جهت است كه من از اويم و او از من است. جبرئيل عرض كرد: و من از شما دو بزرگوارم». 🔺