.
💠 تواضع
محمد بن مسلم چنان که در کتابهای رجال آمده از اعاظم اصحاب حضرت امام باقر و حضرت امام صادق علیهما السلام و از راویان حدیث و بسیار مورد اطمینان و انسانی عادل است که روایات اهل بیت او را جزء مقربان و صدّیقان دانسته اند.
ابو نصر میگوید: از عبد اللّٰه بن محمد بن خالد درباره محمد بن مسلم پرسیدم؟ گفت: مردی بسیار بزرگوار ولی از نظر مال دنیایی تنگدست بود، امام باقر علیه السلام به او فرمود: ای محمد! فروتنی پیشه کن.
زمانی که به کوفه بازگشت ظرفی بافته شده از نی که معمولاً در آن خرما میریختند پر از خرما با ترازویی برداشت و کنار در مسجد جامع نشست و صدایش را به خرمافروشی بلند کرد.
عشیره او نزدش آمدند و گفتند: با این کاری که پیشه کرده ای ما را رسوا ساختی این کار در شأن تو و قبیله ما نیست. گفت مولایم حضرت باقر علیه السلام مرا به یکی از خصلتهای اخلاقی و حسنات نفسی که تواضع است فرمان داده و من هرگز با پیشوا و رهبر الهیام مخالفت نمی ورزم و اینجا را ترک نمی کنم تا از فروش همه خرما آسوده شوم.
قبیله اش به او گفتند: اکنون که برای خود از شغل و کسب چاره ای نمی بینی، پس در میان بازار آسیاب داران برو و آسیاب و شتری برای آسیا کردن گندم و جو آماده کن.
📔 عبرت آموز (حسین انصاریان): ص۹۵
#امام_باقر #داستان_بلند
🔰 @DastanShia
.
💠 حوض كوثر
آقاى عبداللّه چايچى از قول مرحوم حجة الاسلام دكتر محمّد هادى امينى فرزند علاّمه امينى رحمه الله نقل مى كند:
وقتى پدرم را دفن كرديم مرحوم علاّمه بحرالعلوم آمد و به من تسليت گفت و معانقه نمود.
سپس فرمود: من در اين فكر بودم ببينم مولا اميرالمؤمنين عليه السلام چه مرحمتى در مقابل زحمات و خدمات مرحوم امينى مى نمايند. در عالم خواب ديدم:
حوضى است آقا اميرالمؤمنین عليه السلام بر لب آن ايستاده اند. افراد مى آيند و مولا از آن حوض آب به آنها مى دهند. گفتند: اين حوض كوثر است.
در اين حال آقاى امينى به نزديك حوض رسيد، حضرت ظرف را گذاشتند، آستينها را بالا زده و دستان مباركشان را پر از آب كردند و به علامه آب خورانيدند و خطاب به او فرمودند:
بَيّضَ اللّه وَجهك كما بَيَّضت وجهى؛ (پروردگار رو سفيد كند تو را كما اينكه مرا رو سفيد كرد).
مولا در اين عبارت دو حقيقت را بيان كردند. علامه نسبت به حضرات معصومين عليهم السلام بسيار ادب داشت.
وقتى وارد حرم مطّهر حضرت امير عليه السلام مى شد از پايين به بالاى سر نمى رفت. روبروى حضرت مى ايستاد و گريه شديدى مى نمود.
خود ايشان به من فرمودند: از آن وقتى كه در نجف هستم از سمت بالاى سر حرم نرفته ام.
از پايين وارد شده و از همان سمت خارج مى شدند.
📔 داستانهائی از زندگی علماء: ص۴
#امام_علی #داستان_بلند
🔰 @DastanShia
.
♦️ شيطان در كمين است!
يكى از شاگردان مرحوم شيخ انصارى (ره) چنين مى گويد:
در زمانى كه در نجف در محضر شيخ به تحصيل علوم اسلامى اشتغال داشتم يك شب شيطان را در خواب ديدم كه بندها و طنابهاى متعدّدى در دست داشت.
از شيطان پرسيدم: اين بندها براى چيست؟ پاسخ داد: اينها را به گردن مردم مى افكنم و آنها را به سوى خويش مى كشانم و به دام مى اندازم.
روز گذشته يكى از اين طنابهاى محكم را به گردن شيخ مرتضى انصارى انداختم و او را از اتاقش تا اواسط كوچه اى كه منزل شيخ در آنجا قرار دارد كشيدم ولى افسوس كه عليرغم تلاشهاى زيادم شيخ از قيد رها شد و رفت.
وقتى از خواب بيدار شدم در تعبير آن به فكر فرو رفتم. پيش خود گفتم: خوب است تعبير اين رؤيا را از خود شيخ بپرسم.
از اين رو به حضور معظم له مشرّف شده و ماجراى خواب خود را تعريف كردم.
شيخ فرمود: آن ملعون (شيطان) ديروز مى خواست مرا فريب دهد ولى به لطف پروردگار از دامش گريختم.
از اين قرار بود كه ديروز من پولى نداشتم و اتّفاقاً چيزى در منزل لازم شد كه بايد آن را تهيّه مى كردم.
با خود گفتم: يك ريال از مال امام زمان (علیه السلام) در نزدم موجود است و هنوز وقت مصرفش فرا نرسيده است. آن را به عنوان قرض برمى دارم و انشاءاللّه بعداً ادا مى كنم.
يك ريال را برداشتم و از منزل خارج شدم. همين كه خواستم جنس مورد احتياج را خريدارى كنم با خود گفتم: از كجا معلوم كه من بتوانم اين قرض را بعداً ادا كنم؟
در همين انديشه و ترديد بودم كه ناگهان تصميم قطعى گرفته و از خريد آن جنس صرف نظر نمودم و به منزل بازگشتم و آن يك ريال را سرجاى خود گذاشتم.
📔 داستانهائی از زندگی علماء: ص۵
#داستان_بلند
🔰 @DastanShia
.
✨ یا أباعبدالله علیهالسلام
يكى از خصوصيّات حاج آقا مصطفى خمينى (ره) كه كمتر گفته شده، اين بود كه ايشان به پياده روى كربلا در تمام زيارتهاى مخصوصه امام حسين عليه السلام مقيّد بود.
در سال معمولاً چند مناسبت بود (۱۵ شعبان، عرفه، اربعين، اوّل رجب، نيمه رجب) كه مردم از نجف به كربلا پياده مى رفتند و ايشان هر سال در چند مناسبت پياده به كربلا مى رفتند.
گاهى مى شد كه كف پاى ايشان تاوَل مى زد و خونابه از آن راه مى افتاد و كاملاً مجروح مى شد ولى باز به راه رفتن ادامه مى داد.
شخصى بود بنام شيخ جعفر كه هميشه پس از نماز امام خمينى (ره) در مسجد معروف به شيخ، چند جمله اى ذكر مصيبت آقا اباعبداللّه الحسين عليه السلام مى نمود و روضه مى خواند.
حاضران چندان اعتنايى نداشتند و كم كم متفرّق مى شدند و مى رفتند ولى تنها كسى كه مقيّد بود تا آخر بنشيند و روضه او را گوش دهد مرحوم حاج آقا مصطفى بود.
حتّى گاهى مى شد فقط ايشان در مسجد باقى مى ماند و به روضه شيخ جعفر گوش مى داد و اشك مى ريخت.
ايشان مقيّد بود كه در مجالس عزادارى كه دوستان در منازل يا مجاسد برقرار مى كردند شركت كنند.
خودشان هم هر صبح جمعه روضه اى داشتند و گاهى مى شد روضه خوان تنها يك نفر مستمع داشت كه او خود آن مرحوم بود.
آنچه براى او اهميّت داشت عزادارى براى آقا ابى عبداللّه عليه السلام بود.
📔 داستانهائی از زندگی علماء: ص۱۸
#داستان_بلند
🔰 @DastanShia
.
✨ یا ابا صالح!
مرد مؤمنی که به او شیخ قاسم میگفتند و زیاد به حج مشرف میشد، چنین نقل کرده است:
روزی از راه رفتن خسته شدم و زیر درختی خوابیدم. خوابیدنم طول کشید و حاجیان مسافت زیادی از من دور شدند.
وقتی بیدار شدم، از ساعت دانستم که خوابم خیلی طول کشیده و حاجیان خیلی از من دور شده اند و من مانده بودم که به کدام سمت بروم.
پس به سمتی راه افتادم، در حالی که با صدای بلند فریاد میزدم: یا ابا صالح! و مقصودم از این نام، حضرت صاحب الزمان علیه السّلام بود،
زیرا سید بن طاووس در کتاب «الامان فیما یقال عند اضلال الطریق» چنین فرموده که راه گم کرده با صدای بلند بگوید: یا ابا صالح!
من داشتم همین طور فریاد میکشیدم که دیدم مردی سوار بر ناقه و در لباس اهل بیابان ظاهر شد.
وقتی مرا دید پرسید: تو از کاروان جا مانده ای؟ گفتم: بله! فرمود: پشت سر من سوار شو تا تو را به آنها برسانم!
من پشت سرش سوار شدم و ساعتی گذشت که ما به حجاج رسیدیم. وقتی نزدیک آنان شدیم، مرا پیاده کرد و فرمود: برو به دنبال کارت!
من گفتم: تشنگی حال مرا دگرگون کرده! از خورجینش پوستی در آورد که در آن آب بود و مرا سیراب کرد.
به خدا قسم که آن آب لذیذترین و گواراترین آبی بود که تا آن موقع نوشیده بودم!!
سپس به راه افتادم تا به حاجیان رسیدم. وقتی به سمت او رو گرداندم، او را ندیدم و بین حاجیان قبل و بعد از این ماجرا نیز او را ندیده بودم، تا اینکه به وطن برگشتیم.
محدث نوری میگوید: علمای شیعه از این قبیل وقایع در باب ذکر کسانی که حضرت را دیده اند زیاد نقل کرده اند و بنا را بر این نهاده اند که به فریاد بیچارگان رسیدن و صدور این معجزات و کرامات، تنها از دست خلیفة الله حضرت بقیة الله علیه السّلام ساخته است و این از مناصب الهی است.
و ابا صالح کنیه حضرت در نزد عرب است و عرب در اشعار و مراثی و ندبههای خود او را به این نام میخوانند و مقصود از ابا صالح، خود حضرت است که گمشدگان در راهها را راهنمایی میکند.
📔 بحار الأنوار: ج۵۳، ص۳۰۲
#امام_زمان #داستان_بلند
🔰 @DastanShia
.
💠 سفارش علاّمه امينى (ره)
مرحوم حجة الاسلام دكتر امينى چنين مى نويسد:
پس از گذشت چهار سال از فوت مرحوم پدر بزرگوارم آية اللّه علاّمه امينى نجفى يعنى سال يكهزار و سيصد و نود و چهار هجرى قمرى، شب جمعه اى قبل از اذان فجر ايشان را در خواب ديدم. او را شاداب و خرسند يافتم.
جلو رفته و پس از سلام و دست بوسى عرض كردم: پدر جان! در آنجا چه علمى باعث سعادت و نجات شما گرديد؟
گفتند: چه مى گويى؟
مجدّداً عرض كردم: آقاجان! در آنجا كه اقامت داريد، كدام عمل موجب نجات شما شد؟ كتاب الغدير... يا ساير تأليفات... يا تأسيس و بنياد كتابخانه اميرالمؤ منين عليه السلام؟
پاسخ دادند: نمى دانم چه مى گويى. قدرى واضح تر و روشن تر بگو!
گفتم: آقاجان! شما اكنون از ميان ما رخت بر بسته ايد و به جهان ديگر منتقل شده ايد. در آنجا كه هستيد كدامين عمل باعث نجات شما گرديد از ميان صدها خدمت و كارهاى بزرگ علمى و دينى و مذهبى؟
مرحوم علاّمه امينى درنگ و تأمّلى نمودند. سپس فرمودند: فقط زيارت ابى عبداللّه الحسين عليه السلام.
عرض كردم: شما مى دانيد اكنون روابط بين ايران و عراق تيره و تار است و راه كربلا بسته. چه كنم؟
فرمود: در مجالس و محافلى كه جهت عزادارى امام حسين عليه السلام برپا مى شود شركت كن. ثواب زيارت امام حسين عليه السلام را به تو مى دهند.
سپس فرمودند: پسرجان! در گذشته بارها تو را يادآور شدم و اكنون به تو توصيه مى كنم كه زيارت عاشورا را هيچ وقت و به هيچ عنوان ترك و فراموش نكن.
مرتباً زيارت عاشورا را بخوان و بر خودت وظيفه بدان. اين زيارت داراى آثار و بركات و فوائد بسيارى است كه موجب نجات و سعادتمندى در دنيا و آخرت تو مى باشد...
آرى! علاّمه امينى با كثرت مشاغل و تأليف و مطالعه و تنظيم و رسيدگى به ساختمان كتابخانه اميرالمؤ منين عليه السلام در نجف اشرف مواظبت كامل به خواندن زيارت عاشورا داشتند و سفارش به زيارت عاشورا مى نمودند و به اين جهت خودم حدود سى سال است مداوم به زيارت عاشورا مى باشم.
📔 داستانهائی از زندگی علماء: ص۲۰
#امام_حسین #داستان_بلند
🔰 @DastanShia