✅دیباج شصت و هشتم 🔶کتاب، بازتاب روح 📌مگر قماش کتاب، جز با گره‌خوردن تاروپود واژگان به یکدیگر، بافته می‌شود و مگر حیات کتاب جز با جریان کلمات در رگ رگ صفحات کتاب، پدیدار می‌گردد؟ 📌 هویت خارجی کتاب مرهون جنس تاروپود کلمات و واژگان جاری در لابلای صفحات آن است. اگر جنس تار کلمات از تقوا و پودشان از عدالت باشد، دیبایی بس زیبا پدیدار می‌آورند که می‌تواند فرش راه بشریت تا رسیدن به سعادت باشد و اگر کلمات جاری در جویبار صفحات کتاب، زلال و گوارا باشند، باغستانی به غایت خرم و دل‌انگیز را رقم خواهند زد که جان آدمی از نُزهت و خرمی حضور در آن، بال و پر می‌گیرد. 📌از سوی دیگر، چنانچه تار واژگان از شهوت و پودشان از ستم باشد، همچون سرابی، تشنگان آگاهی را به کام دیو دهشتناک جهل می‌کشاند و اگر کلماتی که کتاب از آن‌ها برساخته می‌شود، رنگ و بوی خودخواهی و غرور داشته باشند، خواننده را به برهوتی بی‌پایان خواهند کشاند. 📌اما این تاروپودی که کتاب از آن‌ها بافته می‌شود و این کلماتی که در هزارتوی صفحات کتاب جریان دارند، همگی نماینده روح نویسنده کتاب‌اند. نویسنده، روح و روان خود را در کتاب بازتاب می‌بخشد. 🟩پس هر کتابی شایسته خواندن نیست؛ زیرا هر روحی قابل ستودن نیست. @Deebaj