. زمین غم را ڪنار انداخت، سرتاسر به وجد آمد جهان در لحظهٔ میلاد پیغمبر(ص) به وجد آمد رسید و خواندمش! از شوقِ نامش باز هم اسپند برایش دانه دانه در دلِ مجمر به وجد آمد چڪید از خنده اش عطر گلابِ ناب! تا جایی... ڪه استشمام ڪرد و هر سحر قمصر به وجد آمد أبوذر با صداے هر اذان شد وارد مسجد به عشقش اقتدا ڪرد و از این دلبر به وجد آمد دل انگیزانه با لحن حجازے تا تلاوت ڪرد دل قران؛ خصوصاً سورهٔ ڪوثر به وجد آمد محمد(ص)یامحمد(ص)یامحمد(ص)یارسول الله دلم همواره با این ذڪر، تا محشر به وجد آمد به إذنش آمدم عیدے بگیرم تا شوَم عاشق شب میلادِ فرزندش امام جعفرِصادق(ع) نگاهش تا ابد آرامشے دلخواه و ممتد شد شبیه جدّ خود خوشنام شد! نامش محمد(ع) شد ڪرَم از جانبش پیوسته پُر ڪرده ست دستم را چنانچه قسمتِ اولادهایم رزقِ بے حد شد چه شاگردانِ جابرگونه اے تحویلِ عالم داد چه استادانه در فقه و اصولِ دین زبانزد شد دلش شد صادقیه، خط به خط لبریز شد از حق هر آنڪس از ڪنار حوزهٔ علمیه اش رد شد خدا را پاے «توحید مفضل» میشود فهمید جهان با بندگے آغاز و راهے سمتِ مقصد شد رئیس مذهبم میخوانمَش یک عمر و این یعنی هوادار و مطیعِ دیگرے هرگز نبایدشد برایم با تشیّع ساخت اسلام و چه اسلامی برایش ڪاش باشم مایهٔ زینت نه بدنامے! * 👉 @Do_KhatRoze 📜