. ڪینه ها چون بود مادرزاد...آمد مادرت ڪردے از پهلویِ او تا یاد...آمد مادرت غربت و تنهایے ات بر هیچڪس پوشیده نیست تا نباشے هیچ دشمن-شاد...آمد مادرت حُرمتِ خونت حلالِ عدّه اے لقمه حرام ڪشتنت چونڪه نبود ایراد...آمد مادرت ضربهٔ شمشیر ڪارے بود و روے پیڪرت اولین زخمے ڪه شد ایجاد...آمد مادرت شمر(لع) وقتے در دلِ گودال، محڪم پا گذاشت گفت تا ڪه «هر چه باداباد»...آمد مادرت عرش تا فریاد زد اے واے بر روے زمین- زینت دوش نبے افتاد...آمد مادرت تشنه بودے! بر گلویت رویِ خاڪِ ڪربلا تا به جاے آب، خنجر داد...آمد مادرت قتلگاهت شد شلوغ و پیڪرت از حال رفت آسمان دق ڪرد و زد فریاد...آمد مادرت اے زبانم لال! ڪو پیراهن و انگشترت ڪو «سرت»؟! شد غارتت آزاد...آمد مادرت این طرف میگفت با گریه «بنیَّ»؛ آن طرف رفت تا ڪه خیمه ها بر باد...آمد مادرت! مرضیه عاطفی | 👉 @Do_KhatRoze 📜