#خاطره_ناب
#حجاب
💢ادب کردن...!؟💢
♦️لباس فرم معلم های زن کتهای بلند با شلوار بود. زنگهای تفریح کتهاشون را در میآوردند و با بلوز آستین کوتاه وسط حیاط والیبال بازی می کردند. مهدی کلاس چهارم بود. با دیدن این صحنه خیلی ناراحت شد.
گفت:
چرا باید این قدر راحت مسائل اسلام را زیر پا بگذارند. میخوام ادبشان کنم...
جواد دوید جلو و گفت:
میخوای چی کار کنی نکنه دردسر بشه!
خندید و گفت:
نه، فقط میخوام مجبورشون کنم با چادر برند خونه...
مهدی چادرهای نمازخانه را برداشت؛ رفت بالای پشت بام. آهسته پرید توی حیاط. کتهای معلم ها را بدون این که متوجه شوند برداشت و جای آنها چادر گذشت...
بعضی معلمها که نمی توانستند با این وضع جلوی روستائیان از مدرسه بیرون روند مجبور شدند چادرها را سر کنند و به خانه بروند.
@Fahma_KanoonTaha