ارسال شده از سروش+:
رد خون
🌱«رد خون» را دوست داشتم. مهدویان مساله دشواری را انتخاب کرده. او در دل یک جنگ سخت و نفس گیر و پیچیده، نبردی به غایت دشوارتر را انتخاب کرده و به تماشا کشیده. نبرد امروز ما.
🌱اگر ماجرای نیم روز جنگ عقیده بود، عقیده ای که هویت ساز است و باعث میشود خواهر و برادر و رفیق و همسر از تو جدا بیفتند و با تو مرز پیدا کنند، اما رد خون ماجرای جنگ دیگری است جنگ قوت روح و نفوذ بصیرت، ضعف های ما، مثل ظاهرگرایی، عاطفی و احساسی بودن و عدم عقلانیت، از همه مهمتر ضعف ناشی از غرور یا درد جاه طلبی و قدرت طلبی تحت نام تکلیف، درد بی عرضگی و نالایقی مدیرهایی که آدمهای خوبی اند اما توانمند نیستند، همگی چطور به جبهه ما ضربه میزند.
🌱اما از این دشوارتر و مهمتر اینکه او دشمن را هم تحلیل میکند. انگار میخواهد از وسط خون و آتش جنگی واضح، راهی باز کند که پاره های جان ایران را برگرداند. در میان دشمن نقش بدنه جاهل و احساساتی منافقین با همه خطاهایی که کرده اند جدا میشود از رووس خبیث و نانجیب آنها. کسانی که از جهل و کوچکیشان، دستان و بازوان دشمنند، اینها را پیدا میکند و رابطه حقیقی ما با آنها را نشانمان میدهد. چرا؟
🌱 چون این بیماری و درد امروز ما است. ما نه ضعفهای خودمان را میبینیم و نه متوجه بدنه جاهلی هستیم که در جبهه دشمنند اما پیوستگی حقیقی با ما دارند. اگر شرایط واقعی زندگی آنها و جهل آنها را ملاحظه کنیم به این راحتی شلیک نمیکنیم و تیغ نمیکشیم. این یعنی مهدویان با نگاهی واقع بینانه تلاش میکند جنگ را کمی عمیقتر روایت کند.
🌱حالا مثلا با این رویکرد هشتک «اعدام نکنید» را بازخوانی کنیم. شناخت دشمن آسان نیست، اینها چه کسانی بودند؟ بازیخوردگان جاهل یا خبیثهای دانا. اگر دو چشممان با دقت به هر دو طیف نباشد، چه بسا مقابل دشمن خبیث سادگی کنیم یا اینکه پاره جانمان که جاهل و بازیچه بوده را به خطا بیش از اندازه تنبیه کنیم. باید قبول کنیم بدون رشد روحی و رشد بصیرتی چه بسا پشت ظاهر معصوم و ظاهر بیگناه یک جوان، وجود خبیث و جنایتکار او را تشخیص ندهیم یا با بهانه های ظاهرا درست، بخشی از انسانهای بیگناه و آماده تغییر را که پاره جان ما هستند در دستان کثیف دشمن رها کنیم.
http://eitaa.com/joinchat/3063087120C3a2fb95cd3