حجم رسانه بالاست
از کلید مشاهده در ایتا استفاده کنید
عصرهای جمعه، نزدیک غروب که می شد، جای نمازش می نشست. آن و قت که نصف قرص خورشید پنهان می شــــد، شروع می کرد به دعــــا کردن برای همه. از پدرش شــــنیده بود: «هر مســــلمانی در این ساعات حاجت خیری از خدا بخواهد، برآورده می شود.» (س) @Gharargahemontazeran