#قصه_کودکانه#قصه_صوتی
🌸کلاه حصیری مهربان
🌼علی کوچولو با پدر بزرگش د رجنگل قدم می زد و مثل همیشه کلاه حصیری و عینک آفتابی اش را هم با خودش آورد. ناگهان باران بارید و علی کوچولو و پدربزرگش با عجله به کلبه
برگشتند و کلاه حصیری علی کوچولو در جنگل جا ماند.
🌸🍂🍃🌸
کانال قصه های کودکانه
@Ghesehaye_koodakaneh
🍃کانال قصه های کودکانه جهت دعوت و عضویت👇
https://eitaa.com/joinchat/3920166922C29a779ebe4