قـنوت🕊️
#قنـوت‌ به‌قلم‌ #ماه‌تابان🪶🐾 #پارت513 - - - - - - - - - - - - - - ‹ 🎈🕊 › متزلزل، لب می‌جنبانم: -
به‌قلم‌ 🪶🐾 - - - - - - - - - - - - - - ‹ 🎈🕊 › هم من و هم اویی که سرزنش می‌کرد و روحم رو به نابودی می‌کشوند. انگار هر دومون فهمیده بودیم که یه چیزی اینجا درست نیست.. فهمیده بودیم که یه چیزی... - سما؟ بهت‌زده بود. حق داشت، من هم شوکه بودم. سری تکون دادم. - آره.. چند روزی میشه شدید حالت تهوع دارم. سما که دید حالم خوب نیست، بهم با فاصله‌ی چهار پنج روز قرص می‌داد. دستش مشت می‌شود و پس از چند دقیقه که طول و عرض اتاق رو طی می‌کنه، با صدایی خشمگین، می‌غره: - لعنتی! ترسیده توی خودم جمع میشم. خیلی عصبیه... خیلی زیاد. سعی کردم آرومش کنم. - حالا... حالا چیزی نشده. هم من، هم بچه سالمیم... نمی‌خواد که... - - - - - - - - - ‹ 🎈🕊 › هرگونه کپی حتی با نام نویسنده ممنوع هست و صد در صد پیگرد قانونی و الهی داره! 🔥🚫