بسمه تعالی
قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین
علاءالدین در افق آینده؛
(قسمت ۱۰۱):
لایحه تقاضای کیفرخواست علیه نانکلی
(بخش ۰۴):
ارائه شده به مقامات قزوین و ضمیمه نامه به دادستان:
https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/391
ادامه پیام
https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/393
۳) در موضوع
رؤسای روستا هم همینقدر قابل اشاره است که؛ مرحومین؛ سیداسداله موسوی، سیداسحاق حسینی و عباس حسنآبادی بترتیب از
کدخداهای قبل از انقلاب اسلامی بودند و بعد از انقلاب؛ ریاست روستا بر عهده
هیئت امناء روستا بوده است که آخرین رئیس آن؛
سیدمیرشجاعالدین حسینی بود که بعنوان
اولین دهیار بومی روستا هم منصوب گردید و در
ایجاد و تشکیل اولین شورای رسمی روستا (و نیز دومین آن) نقش بارزی داشت. دومین و آخرین دهیار بومی هم پسر ایشان بود (که باتفاق در دوره دوم شورای روستا مورد
حمله ددمنشانه تحریکشدهها - به قصد قتل! - قرار میگیرند و بعد از آنها
شوراهای روستا از انتصاب دهیار بومی بصورت مشکوکی امتناع ورزیدند!). ترکیب شوراهای سه دوره روستا عبارت بودند و هستند از؛ حسینیها ۳ نفر در ۳ دوره + حسنآبادیها ۲ نفر در ۲ دوره + موسوی ۱ نفر در ۱ دوره. ضمنا آخرین امامجماعت تأثیرگذار در امور راهبردی و معنوی روستا (مرحوم حجتالاسلاموالمسلمین
حاجآقاسیدمیربابا حسینی) دارای
مکتبخانه و پس از مهاجرت زمستانه اهالی، دارای
هیئت مذهبی سیار در تهران بوده است که بعد از انقلاب، فعالیت همه آنها تدریجا به محاق افتادند! آ.سیدمیرشجاع پسر ارشد اوست و نگارنده این لایحه، پسر دوم آنمرحوم.
۴) بعد از وقوع متعدد (و بلکه در طی)
حفاریهای غیرمجاز و پیدا شدن سر و کله نانکلی اوقاف در روستا (ابتدائا بصورت مخفیانه!)، اداره اوقاف بوئین،
پاتوق دو نفر از اهالی، یعنی؛ آقایان؛ احمد داودی (داماد یکی از مستأجرین موقوفه و پسر یکی از مستأجرین سابق موقوفه) و حسن حسنآبادی (پسر آخرین کدخدای روستا و یکی از مستأجرین موقوفه) گردید که اولی به
ریاست هیئت امناء امامزاده و دومی به
ریاست شورای روستا رسیدند (و هنوز هم این سمتها را دارند)! بنظر میرسید مأموریت آنها
بسترسازی تصاحب ششدانگ روستا توسط اداره اوقاف است! (البته با تبدیل سادات - مالکین چهاردانگ - به مستأجرین امامزاده و نیز تبدیل غیرسادات - مستأجرین دو دانگ موقوفه - به مالکین ششدانگ!) لذا این
نقشه شوم خود را طی مراسمی در سال ۱۳۹۵
با حضور مقامات محلی رسمیت بخشیدند که با
سخنرانی غیرمنتظره بنده (با
هماهنگی دهیار بومی) نقش بر آب شد و بعد از آن بود که اداره اوقاف، اقدام به
مکاتبه رسمی با دهیار نمود و از مفاد
وقفنامهای جعلی، حرف به میان آورد! و همزمان
شایعهای بهتآور در روستا پیچید که سادات این روستا اصالتی ندارند و
«مشتی افغانی موقوفهخوار» (=حرامخوار!) بوده و هستند!! و ادامه این
جوسازیها و شایعات، زمینههای
ترور دهیاران بومی را فراهم ساخت که زیربار همکاری با
خواستههای نامشروع اوقاف نرفتند!
۵) بعد از شکست میدانی
نقشه مکارانه اداره اوقاف برای تصاحب ششدانگ روستا، رئیس قبلی آن اداره (محمدرضا رحمانی) اقدام به مکاتبه رسمی با دهیار (آ.سیدمیرشجاعالدین حسینی) نموده و با اشاره به وقفنامه جعلی (منسوخ بتاریخ ۱۲۹۷ قمری)، ادعا میکند که اولاً
«مالکیت سادات» مشروط به «حضور و حیات» آنان در روستاست و ثانیاً
آنان روستا را ترک کردهاند فلذا
ششدانگ روستا باید تحت تملک اوقاف قرار گیرد! (علیرغم آنکه آن اداره از جریان
تخصیص وامی برای احداث سد خاکی روستا در سال ۱۳۷۵ مطلع گشته بود که
نشانه توسعه روستاست نه متروکه شدن آن)
اولین دهیار روستا طی سه جوابیه؛ ضمن
تکذیب «هجرت سادات از روستا» و در اختیار قرار دادن نسخهای از «صورتجلسه حل اختلاف مالکین و مستأجرین» روستا (مشهور به وقفنامه اصلی و ناسخ بتاریخ ۱۲۹۹ قمری) تلویحا
به اداره اوقاف هشدار میدهد که مراقب
شیطنت مرتبطین خود باشد! (غافل از اینکه؛
شیطان اصلی ماجرا، مجید نانکلی است!)
...ادامه دارد.
سیدمحمدحسینی(منتظر)
بهار ۱۴۰۲
🆔
@SayyedAlaaddin
💠
🆔
@GonbadeFirozeh