بسمه تعالی قابل توجه اهالی محترم امامزاده علاءالدین علاءالدین در افق آینده؛ (قسمت ۱۲۱): صفوت داودی و برادران یوسف! (۰۴) در پیام قبلی👇 https://eitaa.com/GonbadeFirozeh/702 سخن از توازن اعتباری شد که به سود حاج‌صفوت و به زیان اهالی امامزاده در جریان است و لازمست چنین اشکال زیرساختی هرچه زودتر ترمیم گردد. کسانی که از قدرتی (اقتصادی، اجتماعی و...) برخوردار هستند معمولاً واقفند که در اتاق شیشه‌ای به سر می‌برند و لذا معمولاً محتاط می‌شوند و براحتی خود را در معرض حمله قرار نمی‌دهند. البته بعید نیست که مرتکب اشتباه محاسباتی هم بشوند. سرمایه‌داری مثل صفت داودی (ولو با وامی که به چنگ آورده) قاعدتاً نباید جرأت کند که به اراضی یک جمعیت، تجاوز نماید ولیکن وقتی که رخ داده است باید گویای آن باشد که قبل از تجاوز، جای پای خود را محکم کرده است! اجازه بدهید مستقیماً بروم سراغ اصل مطلب! در مقطعی، دهیار بومی روستا (حاج‌میرشجاع) در تکاپوی آن بوده که با حفر چاه در رودخانه نقاش، آب مورد نیاز اهالی را تأمین نماید. او قاعدتاً دوندگی‌های فراوانی را انجام می‌دهد تا ادارات ذی‌ربط آوج و قزوین را بخط کند تا به هدف مذکور نائل گردد. ولیکن همزمان، فردی مثل حاج‌صففت هم در صدد خنثی‌سازی فعالیت‌های حاج‌میرشجاع بر می‌آید اما در این نبرد، صففت پیروز می‌شود و میرشجاع، شکست می‌خورد! در آسیب‌شناسی قضیه، معلوم می‌شود که برخی از اهالی روستای امامزاده (از شدت حسادت و حماقت و...!) به همپالگی صفوت و... درآمده و مرتکب غلط‌های اضافی می‌شوند. این خائنین، در عین‌حال مظهر بارز عشّک هم هستند. زیرا فریب وعده واهی حاج‌صفت را می‌خورند! آقای داودی به اینها وعده می‌دهد که بزودی اقدام به احداث سدی در انتهای جنوبی جنگلهای نقاش خواهند کرد که انشعابی (لوله ۴یا۵) هم به امامزاده خواهند داد و این‌ها می‌توانند آن را به نام خود ثبت نموده و برای اهالی پُز بدهند و مِنّت بفروشند! بشرطی که با پروژه چاه میرشجاع، مخالفت کنند. و این الاغ‌های ابله، باور کرده و در واقع خریّت و حماقت خود را به دشمن ثابت می‌کنند و لذا در دام فریبکار افتاده و با آنها هماهنگ می‌شوند و در ادارات ذی‌ربط محلی فضولانه خود را قیّم اهالی جا زده و با حفر چاه و انتقال آب آن به امامزاده مخالفت می‌ورزند! متجاوزین، قبل از «تحمیق دخوهای امامزاده»، سعی می‌کنند آ.میرشجاع را بفریبند (با همان وعده انشعاب لوله ۵ از سدی موهوم در کاروان‌گاه نقاش) ولیکن اخوی، اعتنایی نکرده و پروژه چاه خود را دنبال می‌کند. قاعدتاً چنین اراذلی که بسادگی گول می‌خورند (و شاید هم رشوه می‌گیرند) اساساً حق ندارند در صف مبارزه با متجاوز، حتی یک کلمه حرف بزنند تا چه رسد به اینکه بخواهند پرچمداری نمایند! و از کجا معلوم که برای به شکست کشانیدن مبارزه احتمالی اهالی امامزاده، باز هم با متجاوز، هماهنگ نباشند؟! اهالی روستا چرا باید به چنین افرادی، اعتماد کنند؟! وقتی که بنده از اخوی پرسیدم؛ تجاوز صفت به زمین‌های ما از چه زمانی شروع شد؟! برایم نوشت: «... متاسفانه با اتمام مسئولیت من [دهیاری روستا] که به دلایلی، تمایلی به دخالت در کار مسئول بعدی را نداشتم. نتیجتا صفت، سیف‌الا، طیب احمدی و دیگر نقاشیها به سازمان [آب] فشار آوردند و برنامه نیمه‌کاره‌ای که حداقل ۴۰ درصدش انجام گرفته و آب فراوانی بصورت یک برکه در آورده بودند را تعطیل کرده و رفتند»! از اخوی، وقتی جزئیات بیشتری از ماجرای چاه عمیق را جویا شدم، نوشت: «در مورد دستور اکید استاندار قزوین، عوامل سازمان آب برای اجرای دستور حفر چاه در رودخانه نقاش برای ده ما، آمدند در داخل رودخانه نقاش دو تا دره بزرگ حفر کردند. ولی این دو نفر( البته بنا به سابقه حماقت‌هایشان حدس میزنم) رفته و گفته بودند: ما از این آب نمیخواهیم! (قبلا این صفّت بی‌صفت و یحتمل برادرش مرحوم سیف‌اله این دونفر را فریب داده و گفته بودند: شما از حفر چاه در اینجا انصراف بدهید، عوضش ما از سدی که داریم میزنیم یک لوله ۵ آب به شما میدهیم، دائمی!) و این دونفر همان را انجام داده و من هم که مسئولیتم به اتمام رسیده بود و دیگر رسماً حق و میل مداخله نداشتم. بهر حال سازمان آب هم بنا به عدم خواست اینها، آب چاه نقاش برای ما را با همه هزینه‌ای که کرده بودند، نصفه‌کاره رها کردند و رفتند! و وقتی این دو برادر و دیگر نقاشی‌ها خیالشان راحت شد، نه سدی زدند (که از بیخ دروغ و فریب بود) و نه اجازه دادند برای ما چاهی حفر شود. و تلاش دو ساله من تنها که موفق به اخذ مجوز حفر چاه شده بودم، از بین رفت.» منظور آ.میرشجاع از عبارت «من تنها» اینست که «برنامه اخذ مجوز حفر چاه از استانداری قزوین» را کاملاً محرمانه (بدون اطلاع شورای روستا و...!) دنبال می‌کرده است! ...ادامه دارد. ✍️ سیدمحمدحسینی(منتظر) ۱۲مهر۱۴۰۲ 💠 کانال‌های اطلاع‌رسانی حم 🆔 @SayyedAlaaddin 💠 🆔 @GonbadeFirozeh 💠