🗓 🔸هفته هشتم، بخش دوم 🔹🔹🔹در آیه 49 سوره انفال خداوند بعد از اینکه اخلاق را مطرح می‌کند، گریزی به نحوه‌ی محاسبه‌ی منافقین می‌زند. در یوم الفرقان منافقین به مؤمنين می گفتند اینها فریب دینشان را خوردند. در دوره‌ی خود ما اگر یک جوانی پای انقلاب بایستد دو رویکرد مقابلش شکل می‌گیرد. یک گروه می‌گویند غرّه شده و فریب انقلابی گری خودش را می‌خورد وگرنه ما دیگر مقابل آمریکا که نمی‌توانیم بایستیم! 🔹🔹نظام محاسبه‌ی منافقین از بیماری دل ناشی می‌شود. بیماری دل ناشی از گناه و فسق است. اگر کسی یک دستورالعمل بخواهد که نظام محاسبه‌ی اجتماعی‌اش درست شود، می‌گویم گناه نکن! گناه فهم انسان را مختل می‌کند. از آن طرف هرچقدر وجود انسان پاک‌تر شود تحلیل‌های دقیق‌تری خواهد داشت. طوری که تعجب همگان را برخواهد انگیخت. صحنه را یک نگاه می‌کند و می‌گوید اینها (جبهه کفر) شکست می‌خورند و شکست می‌خورند. اگر امراض را از دل خارج کردیم به یک فهم اجتماعی می‌رسیم و با نگاه کردن به مسائل اجتماعی تحلیل و قضاوت می‌کنیم. 🔹کسی که عادت کند به پوشاندن آیات الهی کم کم به کفر نزدیک می‌شود. ما یک مدل فطری داریم که هرچیزی را نگاه می‌کند، نشانه‌هایش را می‌بیند. آن کفر نهایی از همین تکذیب آیات کوچک شروع می‌شود. عمده‌ی مسئله‌ی منافقین این بود که نشانه‌ها را می‌پوشاندند. یا چشم‌ و گوش‌هایشان را می‌بستند، یا عقلشان را به کار نمی‌انداختند. بعد در ادامه ی آیه می‌گوید ان‌الله قوی شدید العقاب . 🔹ان الله یغیروا تا خودتان نخواهید هیچ اتفاقی نمی‌افتد. روح کلام رهبران انقلاب این است که اگر بر، ایمان خود باشید نصرت الهی می‌رسد. یک سری از آدم‌ها کلا دیرباور هستند و به همه چیز با دید شک نگاه می‌کنند. نتیجه دیر باور کردن و اینکه همه چیز را از ده جنبه بررسی می‌کنند و بنا را بر باور نکردن می‌گذارند این است که کم کم باورهایشان را از دست می‌دهند. از آن طرف هم نباید خوش باور بود ولی شکاک بودن بیش از حد به کفر منجر می‌شود.