سلام آقای مهربانی! دل که تنگ می‌شود فرقی نمی‌کند میانه دشت باشی یا بر روی موج های آب و یا اینکه بر فراز آسمان. دل است دیگر، تنگ که می شود، آماس می‌گیرد و دلتنگی آغاز می‌کند. دل به پرواز در می‌آید به سوی افق دور تا برسد بر آستان مهر و کرامت تو! همبال با کبوتران کویت، بر فراز گنبد طلایی رنگ حرمت چرخ میزند تا آرام گیرد و عقده‌های فرومانده، بیرون بریزد. من که اندوه فرا می‌گیردم و بغض گلوگیر ، به لکنت زبان وامی‌داردم، چشم می‌دوزم به تصویر حرمت که قاب دیوار مانده و یا کانال تلویزیون را زیر و رو میکنم تا به تو برسم و دلم غصه فرو بنشاند. تازگی‌ها که سری می‌زنم به سایت آستان قدس و پخش زنده زیارت تو، می‌نشینم به تماشای پنجره فولاد و ضریحت که در احاطه عاشقان تو ای مِهر هشتم، سر از پا نمی‌شناسند و پنجه در پنجره فولاد بسته اند به استجابت خواسته‌هاشان. ✍عابدین زارع ‌ ‌╭─══════‌══════•❖‌•╮ ‌ 🔸 شبكه نویسندگان حوزوی خراسان (کانون مداد الفضلاء) ‌╰─•❖‌•════════════─╯ ‌ https://eitaa.com/joinchat/3164274938C4f975d6c1b ‌ ‌