مادر چقدر به فکر ما بود!
گفت:
"بابا اگر مهریه همه دختران درهم و دینار باشد و مهریه من هم، پس فرق دخت نبی(که باید الگو باشد) با دیگران چیست؟"
فرمود:
"دخترم می خواهی مهرت چه باشد؟"
گفت:
"از خدا می خواهم اذن شفاعت شیعیان امتتت را مهرم قرار دهد"
و وقتی بابا تأیید خدا را به او ابلاغ می کند، دختر سراپا شوق و شور می شود . . . .
امشب هم وقتی می خواهد برود، از همسرش می خواهد برگ شفاعت را با او به خاک بسپارد تا روز محشر با مدرک نزد خدا حاضر شود و شیعیان را گلچین کند؛
مادر چقدر به فکر من و تو بود، پیش از خودش و بیش از خود ما!!!!
🖋 زهرا شریعتی