یادداشت‌های سفر به آمریکا قسمت ششم (ایرانی‌های آمریکا)   همه چیز در واحد مسکونی ما پیش‌تر آماده شده بود. برخی خانواده‌های ایرانی و غیر ایرانی در شارلوتسویل که از جمله خانواده‌های نجیب و نازنینی بودند که  در طول اقامت‌مان در این شهر به ما کمک کردند، وسایل اولیه را تهیه کرده بودند و ما از این جهت هیچ مشکلی نداشتیم. بعدها با همین خانواده‌ها جلسات هفتگی قرآن را تشکیل دادیم. درمیان ایرانیان آمریکا با همۀ تفاوت‌هایی که بین آنها در غرب آمریکا (نوعا ایرانیان برای کار) و شرق آمریکا (نوعا ایرانیان آکادمیک) هست، قابلیت‌های زیادی وجود دارد که شناخت آنها و استفاده از آنها در راستای مصالح ملی و فرهنگی ایران و دنیای اسلام بسیار مهم است. البته از میان مدیران و مسئولان فرهنگی بسیار کم هستند کسانی که این قبیل مسائل را درک کنند و برآن دل بسوزانند.  نسل سکولار و یا غیرانقلابی‌ها(نه ضدانقلابیون)ی ایرانی هم زمینه‌های خوبی دارند برای ایفای نقش در فرایند تمدنی ایران و جهان اسلام معاصر. من در سفری که برای مدت کوتاهی به کالیفرنیا رفتم، به یکی از این جمع‌های ایرانی در سانفرانسیسکو برخوردم، جمع‌شان با جمع قرآنی ما در شارلوتسویل و یا جمع مذهبی‌های مرکز آی ای سی (IEC) در واشنگتن متفاوت بود، ولی محور وحدت و جمعیت‌شان «حافظ» یا «مولوی» بود و یک پزشک محترمی داشت برای خانواده‌های ایرانی اشعاری از مولوی و حافظ می‌خواند و نکته‌گویی می‌کرد. این جمعیت هرچند به ظاهر در آمریکا بودند و سبک زندگی‌شان مثلا آمریکایی بود، ولی نمی‌توانستند خود از ریشه‌های شرقی و اسلامی‌ جدا کنند و در فرهنگ آمریکایی به کلی هضم و حذف شوند. این سرمایه تاریخی را نباید بی اعتنا بود. تراکم فرهنگی در تاریخ ایران و اسلام نه یک امر منقضی شده، بلکه یک روح ساری و جاری در روان ایرانی‌های مسلمان در غرب سکولار است. @Habibollah_Babai