یادداشت‌های آمریکا قسمت سیزدهم (مراقبت از سکس در مدارس) هرچند در مدارس ابتدایی از همان آغاز آموزش‌هایی وجود داشت که بچه‌ها را برای پیدا کردن رفیق یا رفیقه ترغیب می‌کرد (در این آموزش‌ها هم از نمونه‌های حیوانی استفاده می‌شد)، و هرچند ارتباطات غیراخلاقیِ زیادی بین دختران و پسران در مدارس (در دوران بلوغ) و آمارهای نگران کننده‌ای از وضعیت دختران (مخصوصا) در مقطع دبیرستان وجود داشت، با همۀ اینها، مراقبت مستمری نیز از ناحیه معلمان و مربیان پرورشی نسبت به همین روابط جنسی وجود داشت. یکی از دختران هم‌کلاسیِ محمدمهدی (پسرم) در پیش‌دبستانی، پسرم را بوسیده بود. معلمِ مهدی (خانم روگِنایزِر) فکر کرده بود که مهدی آن دخترخانم را بوسیده، برای همین نیز خانم روگنایزر محمد مهدی را توبیخ کرده بود. توبیخ پسرم در این موضوع برایم بسیار جالب بود. چنین مراقبت‌هایی البته محدود به مدرسه‌ها نبود، در دانشگاه هم کم و بیش همین توجه وجود داشت. یکی از اساتید دانشگاه ویرجینیا به خاطر ارتباط جنسی با یکی از دانشجویانِ دختر از دانشگاه اخراج شده بود. مثالهای دیگری در ذهن دارم که تفصیلش لازم نیست. شاید بخاطر همین قواعد بود که به رغم زمینه‌های فساد در فضای دانشگاه، تمرکز علمی در دانشگاه تحت تأثیر روابط سکسی یا نگاه‌های سکسی و یا حتی حرف‌های سکسی قرار نمی‌گرفت. چنین قواعدی کم و بیش بر مسئله آرایش خانم‌ها در فضاهای دانشگاهی نیز حاکم بود. اساسا جز در جلسات رسمی، که خانم‌ها آرایش مختصری داشتند، در فضای کلاس و کار، دانشجویان و اساتیدِ خانم تقریبا هیچ آرایش نمی‌کردند. به بیان دیگر، هرگز آرایش و سکس معنای مدرن‌بودگی و فرهیختگی نداشت. به نظرم نکتۀ آرایش در غرب و مقایسه آن با ایران نیز یکی دیگر از تفاوت‌های «غرب مانده در غرب» و «غرب آمدۀ به شرق» بود. در این موضوع، خانم رُز (که یک دانشجوی آمریکایی بود و زبان فارسی را خوب می‌دانست و سفری هم به ایران داشت) تعجب می کرد که چرا برخی خانم‌های به ظاهر مدرن در ایران فکر می کنند که همیشه باید make up کرد و شخصیت یک زن را هم به کمّ و کیف آرایش او می سنجند.   زنان در دانشگاه ویرجینیا (تأکید می‌کنم در دانشگاه نه در مرکز شهر) برخوردار از آتوریته و اقتدار بودند. آتوریتۀ آنها نوعا نه به خاطر جاذبه‌های جنسی‌شان، بلکه بیشتر بخاطر قابلیت‌های علمی‌شان بود. تقویت بُعد علمی و توانایی اجتماعی‌ِ زنان موجب می‌شد آنها در مسائل جنسی هم کم و بیش مصونیت پیدا کنند. بخشی از نبود مزاحمت های سالنی به خانم ها در دانشگاه هم نه به موجب حمایت پلیس (قانون) از زنان بود، هرچند قانون در حفظ نظم در آمریکا بسیار مهم بود (اساسا امنیت در آمریکا قانونی است و نه اخلاقی)، بلکه بخشی از این مصونیت، حاصل شخصیت علمی زنان  بود که نقش جنسی آنها را هم تحت تاثیر قرار می‌داد. @Habibollah_Babai