#معرفی_کتاب لشکر خوبان 🌱
بریده ای از کتاب:
در پنج روزی که در تبریز بودم مطلع شدم که اتفاق ناگواری برای یکی از اعضای خانوادهام رخ داده است؛
خبر بدی که اگر در شرایط دیگری آن را میشنیدم، بهطور قطع از ادامه راه باز میماندم.
در آن مدت درد زخمم نه فقط فروکش نکرده بلکه بیشتر از پیش شده بود چون گلوله در استخوانِ شانهام فرو رفته بود.
زخم گرچه کوچک مینمود اما عمیق بود و دردناک. یکی دو بار برای پانسمان رفتم اما بعد از فهمیدن اتفاقِ ناگوار خانوادگی دیگر حتی دل و دماغ رفتن به پانسمان را هم نداشتم.
دلم میخواست برگردم. میدان جاذبه قوی جبهه، از خود بیخودم کرده بود.
به حق بودن راهی که برگزیده بودم، یقین داشتم و در آن شرایط، هیچ اتفاقی نمیتوانست جلویم را بگیرد چون بهترین دلیل و شاهد من، شهدا و تداوم هدف و راه آنها بود.
#معرفی_کتاب_شهدا 🕊🌱
#خاطرات_مهدی_قلی_رضایی 🕊🌱
#همراه_شهدا
@Hamrahe_Shohada