۱ آبان 90، پر از اتفاق‌های خاص بود. ‌ششم آبان، در تولد پنجاه‌ودو سالگی حاج حسن، بچه‌هایش می‌خواستند برایش جشن بگیرند اما او آن‌قدر دیر آمد که همه خوابیده بودند. شب بعد هم همین‌طور شد! الهام برنامه چید تا بروند پیش مادرجون برای حسن جشن بگیرند. دلبستگی حسن و مادرش به هم، معروفِ همۀ فامیل بود و الهام فکر می‌کرد همسرش از این کار بیش‌تر خوشحال می‌شود. زبانِ اقتدارِ مادر را، مهرِ بیکرانِ حسن نرم می‌کرد. وقتی حسن در آغوشش می‌کشید، می‌بوییدو می‌بوسید، مادر از ته دل می‌خندید. نیازهای مالی ریز و درشتِ مادر برای کارهای خیریه را حسن تأمین می‌کرد. اما در آن جشنِ تولد، حسن باز هم در فکر بود و نشاط همیشه را نداشت..... با بازنشر مطلب با لینک، کانال شهید طهرانی مقدم در اینا را به دوستان و علاقمندان شهدا معرفی کنید.🙏🌷 https://eitaa.com/HasanTehraniMogaddam