eitaa logo
شهید حسن طهرانی مقدم
59 دنبال‌کننده
3 عکس
0 ویدیو
0 فایل
این کانال، منحصر به معرفی شهید طهرانی مقدم و یارانش و اخبار مهم‌ترین اثر ادبی دربارۀ اوست؛ کتاب مرد ابدی
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحمن الرحیم
https://eitaa.com/HasanTehraniMogaddam کانال شهید حسن طهرانی مقدم، راوی بخش‌هایی مستند از زندگی فرمانده بی‌بدیل جبهه حق است. در این کانال، بخش‌هایی از اثر مستند پژوهشی درباره این شهید عزیز، روایت می‌شود.
بسم الله 🌿 در شرایطی که هنوز نمی‌دانم تلاش‌ها برای چاپ کتاب چه زمانی نتیجه خواهد داد، یک دریچه کوچک آشنایی باز میکنم بین شما و حسن آقای عزیز... شما را کسانی می‌بینم که مشتاق و منتظر آشنایی با سایه روشن و وقایع حقیقی زندگی یک مرد بزرگ هستید. امیدوارم هم‌نشینی با این مرد بزرگ، به لحظات شما نور ایمان و شور حرکت و امید و عشق بخاراند! هنر حاج حسن، بزرگ کردم آدم‌های کوچک بود. با دعوت دوستانتان به کانال و انتشار این مطالب با ذکر منبع، عزیزانتان را درین فضا سهیم کنید. https://eitaa.com/HasanTehraniMogaddam
https://eitaa.com/HasanTehraniMogaddam کانال شهید حسن طهرانی مقدم، راوی بخش‌هایی مستند از زندگی فرمانده بی‌بدیل جبهه حق است که در سالروز تولد این سردار عالیقدر ایجاد می‌شود. در این کانال، بخش‌هایی از اثر مستند پژوهشی درباره این شهید عزیز، ماحصل تلاشی ۱۱ ساله با تحقیق و قلم روایت می‌شود. دوستانتان را به این کانال که مختص درباره شهید طهرانی مقدم فعالیت خواهد کرد دعوت کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
بسم الله الرحمن الرحیم 🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱ آبان 90، پر از اتفاق‌های خاص بود. ‌ششم آبان، در تولد پنجاه‌ودو سالگی حاج حسن، بچه‌هایش می‌خواستند برایش جشن بگیرند اما او آن‌قدر دیر آمد که همه خوابیده بودند. شب بعد هم همین‌طور شد! الهام برنامه چید تا بروند پیش مادرجون برای حسن جشن بگیرند. دلبستگی حسن و مادرش به هم، معروفِ همۀ فامیل بود و الهام فکر می‌کرد همسرش از این کار بیش‌تر خوشحال می‌شود. زبانِ اقتدارِ مادر را، مهرِ بیکرانِ حسن نرم می‌کرد. وقتی حسن در آغوشش می‌کشید، می‌بوییدو می‌بوسید، مادر از ته دل می‌خندید. نیازهای مالی ریز و درشتِ مادر برای کارهای خیریه را حسن تأمین می‌کرد. اما در آن جشنِ تولد، حسن باز هم در فکر بود و نشاط همیشه را نداشت..... با بازنشر مطلب با لینک، کانال شهید طهرانی مقدم در اینا را به دوستان و علاقمندان شهدا معرفی کنید.🙏🌷 https://eitaa.com/HasanTehraniMogaddam
۲ 1 .... مهری به‌آرامی انگشت اشاره‌اش را سمت دهان بچه برد. بچه انگشتش را مکید. ـ پسرم! مامان جان! چه‌قدر تو باهوش و زیبایی! مادرش، با عشقی بی‌پایان، پسرش را نوازش می‌کرد و آرام با او حرف می‌زد. ـ وای مامان! چه‌قدر قشنگه! فریده فکر می‌کرد برادرش زیباترین بچۀ دنیاست، حتی زیباتر از فریبرز که هنوز فراموشش نکرده بودند. مادر به‌آرامی به بچه‌اش شیر می‌داد و محو حرکاتش بود. وقتی همسرش وارد اتاق شد، آرام سینه‌اش را از دهان بچه بیرون کشید. دم غروب، همۀ خانواده دور هم جمع شده بودند. شبِ جمعه بود و همسایه‌ای برایشان در یک کاسۀ چینیِ گل‌سرخ، شله‌زردِ داغ آورده بود. - مامان! اسمش‌و چی بذاریم؟ مهری، درحالی‌که نوک انگشتش را به شله‌زرد آغشته کرده و به دهان بچه می‌زد، گفت: «حسن» مطلب بدون لینک منتشر نشود. دوستانتان به کانال شهید طهرانی مقدم دعوت کنید. https://eitaa.com/HasanTehraniMogaddam
https://eitaa.com/HasanTehraniMogaddam کانال شهید حسن طهرانی مقدم، راوی بخش‌هایی مستند از زندگی فرمانده بی‌بدیل جبهه حق است. در این کانال، بخش‌هایی از کتاب سه جلدی مرد ابدی، کامل‌ترین روایت مستند از زندگی این شهید از تولد تا شهادت با شرح جزئیاتی از حواشی کار، تصاویر دیده نشده و اخبار جدید مرتبط با شهید طهرانی‌مقدم منتشر می‌شود. ✅️کانال زیر نظر خانواده محترم شهید طهرانی مقدم و نویسنده کتاب مرد ابدی اداره می‌شود. ✅️بهترین دوستانتان را به کانال شهید حسن طهرانی‌مقدم دعوت کنید.‌ https://eitaa.com/HasanTehraniMogaddam
بسم الله و باذن الله https://eitaa.com/HasanTehraniMogaddam کانال شهید حسن طهرانی مقدم، راوی بخش‌هایی مستند از زندگی فرمانده بی‌بدیل جبهه حق است که در آستانه شصت‌‌وپنجمین سالروز تولد و سیزدهمین سالروز شهادت این سردار عالیقدر ایجاد می‌شود. در این کانال، بخش‌هایی از اثر مستند پژوهشی درباره این شهید عزیز، کتاب سه جلدی روایت می‌شود. همچنین سایر اخبار و مطالب درباره شهید حسن طهرانی‌مقدم در این کانال که زیر نظر خانواده محترم ایشان و نویسنده کتاب اداره می‌شود؛ خواهد آمد. ان‌شاءالله دوستانتان را به این کانال که مختص شهید طهرانی مقدم فعالیت خواهد کرد دعوت کنید. https://eitaa.com/HasanTehraniMogaddam
و سلام بر آبان..... ماه خاطرات عظیم.... ماه تولد و شهادت شهید حسن طهرانی مقدم و یارانش ... بیشترین شهدای موشکی در آبان شده اند... در بمباران پادگان شهید منتظری در سال 65 و حادثه انفجار در پادگان مدرس در سال 90 ... السلام علیکم یا خاصه اولیاء الله ⚘️⚘️
بسم الله مثل اکثریت قریب به اتفاق ایرانیان، با شهید حسن طهرانی مقدم در روز شهادتش آشنا شدم؛ شنبه، 21 آبان 1390. آن روز او را به‌عنوان یکی از فرماندهان دوران دفاع مقدس و رئیس سازمان جهاد خودکفایی سپاه معرفی کردند و چند عکس از چهره‌ای با لبخندی شیرین از ایشان پخش ‌شد. چند روز بعد، پیام کوتاه اما عمیق رهبرمان منتشر شد. با تعابیر بلند رهبری دربارۀ این شهید و یارانش، مطمئن شدم که او یک فرد عادی نیست! آن روزها، منتظر چاپ کتاب «نورالدین پسر ایران» بودم که در شش سال گذشته‎، مهم‌ترین کار نوشتاری‌ام بود. در نگارش «لشکر خوبان» و این کتاب جدید، به این باور رسیده بودم که روایت‌ انسان‌ها در متن جنگ، پر از انرژی‌های نهفته‌ای‌ست که هم می‌توانند بر رفتار و افکار امروزمان موثر باشند و هم سندی تاریخی‌ باشند بر رنج طاقت‌سوز، اما عزیزی که مردم شریف ایران، در راه عزت کشورشان به جان خریدند! با چنین نگاهی، علیرغم تجربیات تلخی که گاه پشت کارها مستتر بود، نمی‌توانستم قلم را زمین بگذارم و به زندگی معمولم برسم. هنوز چند روزی از آشنایی با شهید طهرانی مقدم نگذشته بود که ناخودآگاه خطاب به تصویر خندان او در میان ابرها، ندایی از درونم برخاست: «آیا کاری هست که من بتوانم برایتان بکنم؟» این کلام، هرگز بر لبانم جاری نشد، اما گویی نزد رَبّ شهید، صدای صادق قلب ما شنیدنی‌تر است... https://eitaa.com/HasanTehraniMogaddam
اولین و شاید محبوب‌ترین عکس شهید طهرانی مقدم که پس از شهادتش در تلویزیون پخش شد و بعدها به لطف اهل رسانه و به مدد فتوشاپ به اشکال و لباس‌های مختلف استفاده شد، ولی تصویر اصلی و بدون دستکاری، همین تصویر است. https://eitaa.com/HasanTehraniMogaddam
سلام و درود دوستان و همراهان بزرگوار در روزهای اخیر، هر روز چندین بار این پیام به بنده و خانواده محترم شهید طهرانی‌مقدم ارسال شده تا نظر ما را بدانند! همسر مکرم شهید طهرانی مقدم و بنده در حال پاسخ و توضیح و انکار این متن کذب هستیم که متاسفانه نویسنده آن یا دوست نادان بوده یا دشمن دانا!! نزدیکان خانم حیدری ( همسر شهید طهرانی مقدم ) که ایشان را سالهاست می‌شناسند، خوب می‌دانند که اساسا ایشان اهل سخن گفتن و فاش کردن احوال و حالاتشان نیستند! فرصتی که معاشرت ۱۲ ساله این حقیر با این بزرگوار و سایر اعضا محترم خانواده ایجاد کرد؛ باعث گفتگوهای مفصل و دقیق برای نشان دادن واقعیات زندگی خانوادگی شهید طهرانی‌مقدم و روشن کردن جنبه‌های عشق پاک این زوج مومن و مقاوم شد. خاطرات و مطالبی که در کتاب هست، گاهی محملی می‌شود برای پرسش‌های دوستان‌ برای بازگویی یک ماجرا، چرا که اکثر اتفاقات برای اولین بار با چنین جزییات و دقتی در کتاب آمده است! حالا این متن سخیف و نادرست که خیالبافی‌های یک فرد نامعلوم است، و به سرعت دارد در گروه‌ها منتشر می‌شود، به قول خانم شهید طهرانی‌مقدم هیچ جمله درستی ندارد جز دو سطر آخر! خواهشمندیم متن زیر و امثال این متن را به این راحتی نپذیرید و نشر ندهید! 🚫🚫🚫❌️❌️❌️👇👇👇👇 ما با خانواده شهید طهرانی مقدم همسایه ایم خانمشون بعد شهادت ایشون تعریف کردند خیلی برام جالب بود شهید طهرانی بدون وقت قبلی هر موقع شبانه روز میتونستند برن دیدار آقا و موضوعات و مشکلات رو با ایشون در میون بزارن ی روز برگه ای توی جیبشون بود و شدیدا تو فکربودن پرسیدم چیزی شده گفتند به مسآله مهمی برخوردم که حلش از عهده من بر نمیاد گفتم چه مسآله ای ؟برگه رو از جیبشون در آوردن مثل مسآله فیزیک و ریاضی بود گفتم کسی هست علمش در حد این مسائل باشه گفتند میرم پیش آقا ببینم چه راهی به فکرشون میرسه این مسآله رو توی ایران نمیشه حل کرد اگرم حل نشه امور موشکی ابتر میمونه رفتند محضر آقا چند روز بعد برگشتند منزل ما هر هفته ۲ یا ۳ بار منزل رو مجبور بودیم عوض کنیم و جای دیگه مستقر بشیم ایشون خودشون تماس میگرفتند و هماهنگ میکردند ما با افرادی بریم آدرس جدید رفتیم ایشون خودشون جلوتر از ما اونجا بودن حال خوشی داشتند و انگار شادی توی صورتشون معلوم بود پرسیدم چقدر خوشحال به نظر میاین گفتند اون مسآله حل شد گفتم میشه منم برگه رو ببینم کدوم دانشمند حلش کرد گفتند نه الان نمیشه شاید بعدا براتون آوردمش اصرار کردم چطور حل شد گفتند رفتم پیش حضرت آقا هنوز چیزی نگفته بودم برگه رو گرفتند گفتند نگران نباش حل میشه خودشون با برگه رفتند داخل اتاق حدود ۱۵ دقیقه بعد منو صدا زدند رفتم توی اتاق فقط آقا بودند و سجاده پهن برگه رو دادند به من جوابش زیر برگه نوشته بود مبهوت موندم چک کردم و در ناباوری حل شده بود اما ی نکته اون نوشته دست خط آقا نبود و مطمئنم آقا صاحب الزمان عج حلش کرده بودند چون اون مسآله ای نبود که به ۱۵ دقیقه حل بشه حتی یک دانشمند هم باید روزها روش کار میکرد من اینو با گوش خودم شنیدم ❌️🚫❌️🚫❌️🚫👆👆👆 به فرمایش خانم طهرانی‌مقدم که همین امشب با ایشان صحبت می‌کردم؛ تنها بخش درست متن همین جمله است: "خانم شهید طهرانی میگفتند حواستونو به رهبر بدین که ایشون رابطه مستقیم با آقا صاحب الزمان عج دارند ما نمیتونیم منکر این رابطه بشیم." 📚📚📚 کسانی که علاقمند به دانستن رازهای توفیق شهید طهرانی‌مقدم هستند باید زحمت بکشند و کتاب کامل زندگی ایشان، را بخوانند. آن وقت خودشان صاحب تشخیص می‌شوند که در برابر این چنین مطالبی، تردید نکنند و این حرفهای بی‌سند را که موجب انحراف در معرفت به شهید والا مقام اسلام است، نپذیرند! والسلام!! https://eitaa.com/HasanTehraniMogaddam
سلام علیکم و رحمه‌الله من خیلی ناراحت و دلگیر شدم از پخش چنین مطالب بی پایه و سطحی ای.... مسلما حل مسائل علمی با زحمت و ممارست و تست های مکرر همراه هزاران بار شکست حاصل میشه با این روش زحمات چند ساله ی پدرم و یارانش ندید گرفته می شود ضمنا هر کس به این راحتی که با رهبری مرتبط نیست و همیشه می گفتند من وقتی خدمت آقا میرم که دستم پر باشه کسی که این مطلب را نگاشته علاوه بر ظلم به رهبری و امثال پدرم به حضرت صاحب الزمان عج هم ظلم کرده... 👆👆👆 پیام خانم زینب طهرانی مقدم درباره پیام فوق و ابراز ناراحتی شدیدشان .... https://eitaa.com/HasanTehraniMogaddam
بسم الله اولین روزهای خرداد 1391، برای اولین بار، به عنوان یک خاطره‌نگار دفاع مقدس دعوت شدم تا با نویسندگان جوان و اهل قلم بندرعباس درباره روند نگارش کتاب‌ نورالدین پسر ایران صحبت کنم. این دعوت را بهانۀ یک سفر کوتاه خانوادگی کردیم برای کمی تنفس کنار خلیج فارس. درست روز قبل از حرکت، تماس دیگری از خبرگزاری فارس داشتم با یک دعوت خاص: «... خانوادۀ شهید طهرانی مقدم مایلند دیداری با هم داشته باشید.» بلافاصله یاد آن تصویر شهید افتادم و آن نجوای درونی... . فکر کردم وقتی بلیط برگشتمان از بندرعباس تا تبریز، با توقفی پنج ساعته در مهرآباد تهران صادر شد، چقدر ناراحت بودیم از این علاف ماندن! حالا قرار بود همان چند ساعت، به ارادۀ خدا، وقت طلاییِ یک دیدار باشد. همسرم با شنیدن موضوع گفت: «حتما می‌خواهند کتابی دربارۀ شهید مقدم نوشته شود، مبادا بپذیری!!» از حرفش نرنجیدم! او از اولِ زندگی مشترکمان گفته بود به خاطر نوشتن از شهدا و ادامۀ تحصیلِ من، هر کاری لازم باشد می‌کند و کرده بود. هر دو می‌دانستیم در هر صورت تا چند سال کار در پیش دارم و جایی برای بلندپروازی‌های دیگر وجود ندارد. اما خدا، برایمان طرحی دیگر داشت. بعدازظهر هفتم خرداد 1391 وارد حریم زندگی حاج حس طهرانی مقدم شدیم. در فضایی بسیار گرم و سرشار از احترام و محبت، با همسر و فرزندانشان آشنا شدیم. آقای دکتر حمیدرضا مقدم‌فر، از دوستان قدیمی حاج حسن هم حضور داشت و با ذکر خاطره‌ای از اولین اعزام به جنوب و شخصیت خاص حسن مقدم، پیشنهاد نگارش کتاب را مطرح کرد. او گفت که تیم خوبی درست می‌کنند تا بخش زیادی از مصاحبه‌ها را طبق نظر من پیش ببرند و کار من سبک‌تر شود و هر چیزی که به کار سرعت ببخشد، فراهم می‌آورند تا این چهرۀ بزرگ و گمنام، با اثری فاخر به جامعه معرفی شود. آن روز، ما با چند مجله که در ایام بعد از شهادت منتشر شده بود و چند سی‌دی حاوی چند کلیپ و فیلم برنامه‌های بزرگداشت شهید، به تبریز برگشتیم. قرار شده بود بعد از مطالعۀ مطالب و انجام یکی ـ دو مصاحبه، جواب قطعی بدهم. با کمی مطالعه، علاوه بر همۀ مسائل قبلی، سوال بزرگی برایم ایجاد شد. ـ با این کثرتِ تجربه در حوزۀ زندگینامه نویسی شهدا، آیا وقتش نرسیده کتابی از زبان صدها راوی، ولی با یک روایت پیوسته و جاندار نوشته شود؟ روایتی که خواننده به سان یک داستان بلند آن را بخواند و مطمئن باشد هیچ بخشِ آن، برساختۀ ذهن نویسنده نیست؟ اما این کار، از عهدۀ من برمی‌آمد؟ این دغدغه نه یک تعارف، بلکه از سر صدق بود و شوق. هر چه راجع به شهید حسن طهرانی مقدم می‌خواندم، هم می‌خواستم بیشتر به او نزدیک شوم، هم از بزرگی و ناشناختگی‌اش می‌ترسیدم. https://eitaa.com/HasanTehraniMogaddam
ای مرد بزرگ مردی که هر چه از عمرت گذشت به معنی کامل کلمه "بزرگ" شدی. قدرت آفرین برای ایران و اسلامی که عاشقانه دوستشان داشتی. تولدت مبارک مرد ابدی؛ زنده ابدی 💐💐💐 حسن طهرانی‌مقدم؛ فرزند چهارم محمود طهرانی‌مقدم و فاطمه داووددخت جلیلی ( که درود خدا بر آنان باد) متولد ۶ آبان ۱۳۳۸ در محله سرآسیاب دولاب تهران شهادت در ۲۱ آبان ۱۳۹۰ در پادگان مدرس ملارد آبان؛ رازدار آمد و رفت حسن طهرانی‌مقدم است، چه مبارک حیاتی🤍 https://eitaa.com/lashkarekhoban