🔸فتوحات معنایی در عصر صورت‌ها؛ ▫️در روزهای گذشته یادداشت‌های سه برادر فرهیخته جناب آقایان محمدی، قربانی و روزبهانی را در قامت موافق با برنامه تلویزیونی «» و یادداشت و هوامش آقای قائمی‌نیک را در قامت مخالف خواندم. ▫️دوست بزرگوار آقای محمدی از منظر اجتماعی به این برنامه نگریسته‌اند و آقای قربانی در امتداد همین منظر، فناوری‌ها را خوانده و نسبت بین علم و عمل را در آن پررنگ ندانسته‌اند. من نه یک برنامه تلویزیونی را «فناوری اجتماعی» می‌دانم و نه «فناوری» را تا آنجا خلاقیت‌پایه می‌دانم که نسبت کمی با علم داشته باشد. اما از سوی دیگر با آقای قائمی‌نیک نیز همراه نیستم و همچون سه بزرگوار دیگر با ساخت و انتشار چنین برنامه‌هایی همراهم. ▫️دلیل این همراهی را بیشتر در نسبت فرم و محتوا می‌دانم. چرا که هرچند فرم و محتوا در هر بیان فرهنگی همراهند، اما همیشه در ظهور یک اثر نقش یکسانی ندارند. آنجا که محتوایی نسبت معتبر و مستقلی با واقع دارد، تلاش می‌کند از هر قاب، منظر و منفذ، خود را نمایان سازد، اما در جای دیگر که معرفت بیش از «حکایت» در گروی «روایت» و برساخت جمعی است، این صورت است که برای حضورش به هر محتوایی التماس می‌کند، تا از تک و تای اجتماعی بازنماند. ▫️من سطح اول را «» یا غلبه محتوی بر فرم می‌نامم و آنچه در «حسینیه معلی» می‌گذارد را از این باب برمی‌شمرم. چنانچه پیش از این، معنای قویم و راهگشای حماسه حسینی، صورت‌های پیشین بیان فرهنگی را قبضه کرده‌است، همچنان به فتوحات خود ادامه خواهد داد و «حسینیه معلی» یکی دیگر از فتوحات عصری آن معنای سترگ است. ▫️در مقابل، برنامه‌هایی چون «عصر جدید»، فرمی است که به ساخت روایت و معنا نشسته است. در اینجا صرفا، ما به صورت فرمال می‌دانیم باید شگفت‌زده شویم، بی‌آنکه آنچه می‌گذرد، نسبت ما را با واقعیت و حقیقت بیشتر کند. هر آنچه از محتوا در جوف این فرم مهاجم و سلطه‌گر حاضر شود در هاضمه آن هضم می‌گردد. لذا عامل حاضر می‌تواند، از توکل بر خدا بگوید یا از امید سکولار کره‌ای، قرآن ز بر بخواند با چهارده روایت یا بر پیچ و تاب حلقه‌ای انسانیت خود را بیاویزد، این همه با غرض فرم همخوان است و می‌تواند بر قامت‌شان، لباس خود را بپوشاند و حاضر میدان باشد، چون پیش از آن به هیچ واقعیتی وابسته نیست. ▫️لذا معیار نهایی در این تقابل، به ماهیت معنایی برمی‌گردد که پیش از فرم قصد شده‌است، معنایی پیشینی و حکایت‌گر همچون حماسه حسینی در تماس با صورت، آن را مظهری برای حقیقت می‌سازد، اما معنایی که جز با التفات و توجه جمعی ساخت نمی‌شود و نسبتی با واقع ندارد، وابسته فرم خواهد ماند و همین محل نقص و نقدهاست. ▫️با همین بیان از ابتدا با «عصر جدید» و شعباتش حتی با استدلال توسعه عدالت در استعدادنمایی همراه نشدم اما با چند برنامه حسینیه معلی و اثر اصلی آن «وجیها بالحسین»، آن را یک نوآوری بیانی دریافت کردم. @HekmateFarhang