#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
◼️
گفتگوی جگرسوز حضرت علی اکبر علیه السلام با امام سجاد و حضرت سکینه علیهماالسلام به هنگام وداع
در برخی از مقاتل آمده است که:
وقت وداع حضرت علی اکبر علیه السلام، سکینه سلام الله علیها جلو آمد و عرضه داشت:
ای برادر! به کجا میروی!؟ چگونه میشود که من زنده باشم و تو به میدان بروی؟!
علی اکبر علیه السلام عرضه داشت که ای خواهرم! چگونه من زنده باشم و پدرم یاری بطلبد و من او را یاری نکنم.؟!
حضرت سکینه علیهالسلام فرمود:
از پدر اذن گرفته ای؟
علی اکبر علیه السلام فرمود:
حاشا که بی اذن پدر به میدان بروم.
سیدالشهدا علیه السلام که نظاره گر این گفتگو بود، علی اکبر و مخدرات را به خیمه امام سجاد علیه السلام بردند.
وقتی که حضرت علی اکبر داخل شد، پای مبارک امام سجاد علیه السلام را بوسید و عرض کرد:
ای سرورم! غریبی و بی یاری پدرم را ملاحظه میکنی!؟
کیف یستغیث فلایُغاث و یَستَجیبُ فلا يُسْتَجَابُ!؟
▪️چگونه یاری می طلبد اما کسی او را یاری نمی کند!؟
حضرت سجاد علیه السلام چون این کلام را شنیدند، فرمودند:
إِمضِ بارکَ الله فیکَ
▪️خدا از تو راضی باشد؛ پدر غریبم را یاری کن.
پس هر دو برادر دست به گردن یک دیگر انداخته و وداع کردند.
📚طوفان البکاء ص۵٠۶
📚 ریاض المصائب (خطی) ورقه٢٢٢
📚بحرالمصائب ج۴ص٣٠۴
#کانال_نوحه_مجمع_الذاکرین