✍️ اسناد عادی، تقابل یک حکم ساده فقهی با یک سیاست یا تقابل دو نظام اجتماعی... بخش اول... 🔰🔰🔰ماجرا چه بود؟ 🔸مساله رسمیت داشتن اسناد عادی مدتهاست محل بحث و چالش بین سیاستگذاران حوزه مسکن و دستگاه قضا از یک سو و فقهای شورای نگهبان از سوی دیگر شده است. سیاستگذاران به دلیل مفاسد اسناد عادی و سلب امکان سیاستگذاری در بخش مسکن خواهان اعتبارزدایی از اسناد عادی بودند و شورای نگهبان اجبارِ متعاملین به مقید کردن معامله به علم و اشراف حاکمیت را خلاف شرع میدانست. با بیاناتی که طی چند روز گذشته رهبر معظم انقلاب در مورد این مساله داشتند عملا این چالش که چند سال به طول انجامیده بود به نفع مصلحت و شرایط روز و علیه نگاه فقهی شورای نگهبان فیصله یافته است. شاید برای افرادی که درگیر مساله هستند سوال باشد که اساسا چرا در مساله ای تقریبا واضح و منافی مصلحت قطعی کشور شورای نگهبان بر موضع فقهی خود پافشاری کرده است؟ اساسا چه حکمتی داشته که اسناد غیررسمی نافذ بمانند و انتقال دهنده مالکیت باشند؟ 🔰🔰🔰 میتوان مساله را کمی عمیق تر بررسی کرد: 🔸 انسانها در زندگی اجتماعی نیازمند و شناخت متقابل از یکدیگر هستند. چه در معاملاتشان چه در ازدواج و طلاقشان چه در دوستی کردنشان چه... در یک کلام زندگی اجتماعی نیازمند شناخت افراد نسبت به یکدیگر است. و این همان چیزی است که خدای متعال در آیه «يَا أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرٍ وَ أُنْثَى وَ جَعَلْنَاكُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا ﴿حجرات - 13﴾» ذکر کرده است. به نظر میرسد در منطق شارع مقدس این نیاز قرار بوده توسط شناختهای حاصل در شبکه های خرد اجتماعی و در ارتباطات واقعی انسانی تأمین شود. قرار بوده مردم با شناخت یکدیگر در شبکه های خانوادگی، خویشاوندی، همسایگی، محله ای و... بتوانند زندگی خود را سامان بدهند. چرا شرع با بیانات انحصاریِ قرآنی و روایی، بینه و یمین را در قضاوت ملاک قرار داده است؟ در جامعه ای که تعارف نباشد با چه مکانیزمی قرار است عدالت بیّنه برای قاضی احراز شود؟ عدالت امام جماعت چگونه باید احراز شود؟ چرا شارع دائما سعی کرده روابط مالی و اجتماعی مردم را به یکدیگر گره بزند؟ چرا بر حضور در جماعات اینقدر تأکید کرده است؟ چرا گفته دیه قتل خطا (مثل قتل شبه عمد در تصادفات رانندگی) بر عهده عاقله است؟ چرا این حجم از توصیه به صله ارحام، همسایگان و دوستان شده است؟ اساسا گزاره ی معرفتیِ "رابطه ی اخوت بین دوستان مومن" چه کارکردی در نظام اجتماعی دارد؟ قرار بوده ولایت عرضی مومنین در جامعه چه ثمره ای در نظام اجتماعی رقم بزند؟ پاسخ به این سوالات و بسیاری از سوالات مشابه را در یک کلام میتوان خلاصه کرد: شریعت اسلامی در ابعاد مختلف خود از جمله ابعاد اقتصادی و سیاسی و فرهنگی و... بر نظام اجتماعی اش استوار شده است. نظام اجتماعی ای که کارکرد آن ایجاد تعارف است و ابزار تحقق این هدف شبکه های خرد مردمی است. 🔸 همین نیاز در جامعه و تمدن غرب نیز وجود داشته و دارد. پاسخی که دولت مدرن و متمرکز به این نیاز داده است اشراف و اطلاع حاکمیت نسبت به جزئیات و مختصات زندگی افراد بوده است. در کشور ما هم این مسیر در حال طی شدن است. معاملات حوزه مسکن، عقود ازدواج و طلاق، معاملات حوزه خودرو و هر نوع معامله دیگری که از ارزش مالی معتنابهی برخوردار باشد یا مقید به علم و اشراف حاکمیت شده است یا خواهد شد و در غیر اینصورت رسمیت و نفوذ نخواهد داشت. بالتبع رفته رفته ما هم به همان نقاطی میرسیم که حکمرانی غربی به آن رسیده است. حسابهای بانکی مورد رصد قرار میگیرد تا انتقال وجوه در حسابها دلیلِ موجه اقتصادی داشته باشد و خرج سفته بازی و خرید سکه و ارز نشده باشد. فعالیتهای مردم در شبکه های اجتماعی نه به خاطر مسائل امنیتی بلکه به خاطر اشراف و اطلاع حاکمیت در جهت کنترل بازار یا کنترل افکار یا کنترل هر چه، باید در رادار حاکمیت باشد. کم کم شهروندان رتبه اعتباری پیدا میکنند و سابقه کاری و خانوادگی و مالی و... شان با رتبه بندی یا بدون آن به سرعت در اختیار مخاطب قرار میگیرد تا در فقدان تعارف اجتماعی با اعدادی که روی هر کس گذاشته شده حکمش در جامعه بین مردم صادر شود. در یک کلام کم کم ارتباطات انسانی از بین میرود و فردگراییِ لیبرالیستی در کوچه و خیابان شهرنعره میزند. ----------------------------------------------------------- گروه حکمرانی و اقتصاد مرکز راهبری برهان 🆔 @hokmranieghtesad