▪️بمناسبت سالگرد رحلت جانسوز بنیانگذار انقلاب اسلامی▪️ 🔹مرحوم علامه سیدمنیرالدین حسینی الهاشمی: 🏴«شدّت موضع‌گیری رهبر» در برابر موضوعات اصولی است كه امكان تحرک در عموم را ایجاد می‌كند. شدّت موضع در طول مبارزه‌ای كه در برابر طاغوت پهلوی و سپس در برابر آمریكا داشتند، کاملاً در نوشته‌های ایشان منعکس است. شما خیال نكنید هر كسی که تمرین نویسندگی بكند، می‌تواند عباراتی مثل عبارات حضرت نائب‌الامام امام خمینی را بنویسد. این شدّت روحی ایشان بود كه در یک صفحه اعلامیه به ظهور می‌رسید و جمعیت‌ها را به حرکت در می‌آورد. یعنی اگر یک استراتژی برای انقلاب ترسیم شود، فقط کسی می‌تواند آن را محقق کند که به هیچ وجه و در هیچ مرحله‌ای، هیچ تردیدی در او پیدا نشود. 🏴 اگر ایشان می‌خواست در «موضوع‌شناسی» به نظریه كارشناسان اعتماد کند، هیچ گاه به پیروزی نمی‌رسید. شما تصور می‌کنید تردیدهایی که كارشناسان وارد كردند، کم بود؟! پیش از پیروزی انقلاب، كارشناس‌های «مبارزه» عبارت بودند از آقای بازرگان و اتباعش که تابع نظریات غرب بودند و همچنین امثال مجاهدین خلق که تابع نظریات شرقی در مبارزه بودند. هر دو گروه، در مسیر انقلاب دچار تردید شدند. حتی بزرگان مذهبی هم كه مُشرف بر زمان و مكان نبودند، ایستادند و تردید كردند. كسی كه به هیچ وجه دچار تردید نشد، خود امام خمینی بود. 🏴 بعد از پیروزی انقلاب هم ایشان در راهی كه انتخاب کرده بود، ابداً به تردید نیافتاد. کما اینکه در طول هشت سال جنگ خیلی از این گزارش‌های کارشناسی را خدمت امام فرستادند اما امام به همین راحتی نمی‌پذیرفت بلکه می‌توانست به گزارشگران وضعیت و کارشناس‌ها در تحقیق‌شان خط بدهد. بله، یک وقتی است كه معلوم می‌شود كسانی كه باید همراه باشند، در یک سطوحی همراهی نمی‌كنند. در این صورت، از این باب که جامعه دیگر ظرفیت و کشش ندارد، جام زهر را می‌نوشد. اما در همان پیام قطعنامه هم هیچ مطلبی که دالّ بر تردید باشد، وجود ندارد بلکه می‌نویسد: «خدایا تو شاهد باش که ما قصد سازش با کفر نداریم». 🏴 لذا فتوای قتل سلمان رشدی انصافاً حادثه‏‌ای بود كه ایشان به نحو بسیار زیبایی در موضوع ولایت كفار تصرف کرد. آنها شرائطی را ایجاد كردند كه امام قطعنامه را بپذیرد تا از ایشان نسبت به سازمان ملل و چارچوب آن، امضاء گرفته باشند که در نتیجه، کفر به اعتراف رهبر مسلمین، حق قضاوت بر اسلام پیدا کند. اما امام گرچه قطعنامه را امضاء کرد اما فوراً با فتوای قتل سلمان رشدی، آن را پاره‌پاره کرد. پاره کردنش هم به این صورت نبود که آتش‌بس را نقض کند و دوباره فرمان آغاز جنگ را آغاز بدهد. بلکه با «عواطف عمومی نسبت به دین»، اصول دموکراسی غربی را نقض کرد و شکست. یعنی فرهنگ ولایت غرب، بر ادعای عدم دخالت در امور دیگر کشورها [و آزادی بیان تکیه داشت] اما امام خمینی(ره) فرمود دین می‌‏گوید كسی كه به پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله اهانت کرده، باید کشته شود گرچه در کشور دیگر باشد. معنای آن این است كه ایشان در یک وجه، چنان حادثه‌ای ایجاد كرد كه آنها به انفعال افتادند. در ابتدا هم سفرای‌شان را فراخواندند اما بعداً مجبور شدند با سرافكندگی خاصی آنها را برگردانند. 🏴 البته بعضی از مقامات داخلی هم در ابتدا بسیار نگران بودند و می‏‌گفتند كه چرا امام این دستور را داده است. ولی توجه نداشتند که سیاستهای سطح «كلان» همیشه رهین سیاست‌های سطح «توسعه» است. یعنی تصمیم‌گیری درباره پول، درباره تولید، درباره بازار كار و... رهین این است كه شما قدرت داشته باشید. پس محال است که بدون عنصری که محور قرار بگیرد و شدّت داشته باشد، بتوان برنامه تغییر را محقق کرد. در واقع جریان جزمیّت در مراتبی که بیان شد، ضابطه‌ای عقلی در تعیین ولی‌فقیه است. 📘سلسله مباحثی پیرامون ولایت مطلقه فقیه ☑️https://eitaa.com/HossiniehAndisheh