✍️ تحلیل واقعه غدیر بر اساس تحریف معنوی جریان سیاسی حاکم و محوریت صیغه مُناشده 🔷 یکی از قرائن مهم فهم کلام، توجه به بستر های تاریخی یک حدیث و واقعه است. در موارد بسیاری، منافع سیاسی و حزبی باعث تحریف معنوی در مراد از یک واقعه یا دلیل شرعی شده است. 🔶 یکی از مهم ترین تقابل های دشمنان اهل بیت علیهم السلام در حوزه جنگ رسانه ای، انحراف و تحریف در مدلول احادیث مرتبط با حقانیت سیاسی آنها بوده است. شدت این تحریفات، تا جایی بود که اگر کسی، به معنا و مراد حقیقی واقعه غدیر آگاهی می یافت، تعجب می کرد و به سادگی آن را باور نمی کرد! ◀️ برای روشن شدن این حقیقت، به روایتی که ابن عساکر در تاریخ دمشق نقل کرده است، دقت کنید: 🔹«أخبر نا أبو المظفر بن القشيري وأبو القاسم الشحامي قالا أنا أبو سعد الأديب أنا أبو سعيد الكرابيسي أنا أبو لبيد السامي نا سويد بن سعيد نا المطلب بن زياد عن عبد الله بن محمد بن عقيل قال كنت أنا ومحمد بن الحنفية وعلي بن الحسين وأبو جعفر محمد بن علي عند جابر بن عبد الله إذ دخل علينا رجل من أهل العراق فقال يا جابر ناشدتك بالله لما أخبرتنا ما رأيت وسمعت في عليّ علیه السلام؟ فقال اللهم نعم! إنا كنا بالجحفة بغدير خم إذ خرج علينا رسول الله (صلى الله عليه وسلم) من خباء أو فسطاط فقال هلم هلم ثلاث مرات وثم ناس من خزاعة ومزينة وجهينة وأسلم وغفار فاخذ بيد علي فقال فقال من كنت مولاه فعلي مولاه. قال قال: نشدتك بالله أكان ثم أبو بكر وعمر فقال اللهم لا» 🔹عبدالله بن محمد بن عقیل روایت می کند که من و محمد بن حنفیه و امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام نزد جابربن عبدالله انصاری بودیم. در این هنگام مردی که اهل عراق بود بر ما وارد شد و گفت: ای جابر! تو را به خداوند قسم می دهم که به ما خبر دهی از آن چیزی که درباره حضرت علی علیه السلام از رسول الله صلی الله علیه و آله شنیدی! جابر گفت: به خدا قسم می خورم که تو را بدان آگاه می کنم! همانا ما در جحفه _منطقه ای در غدیر خم_ بودیم! که رسول خدا از چادر یا خیمه خود خارج شد و سه بار گفت: بیایید بیایید بیایید! مردمی از قبائل خزاعه، مزینه، جهینة، اسلم و غفار آن جا بودند! در این هنگام دست علی علیه السلام را گرفت و فرمود: هر کس من مولای او هستم، پس علی مولای او است! راوی می گوید: آن مرد عراقی گفت: ای جابر! تو را به خدا قسم می دهم که بگویی آیا ابوبکر و عمر هم آنجا بودند؟ جابر گفت: به خدا قسم آنجا نبودند. 📚ابن عساکر، ابی القاسم علی بن الحسن، تاريخ مدينة دمشق، ج42، ص: 224 🔺بر اساس روایت فوق، مرد شامی از شنیدن واقعه غدیر متعجب شده و از حضور ابوبکر و عمر در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله سوال نموده است که با پاسخ منفی جابر بن عبدالله انصاری روبروه شده است. 🔻استفصال مرد عراقی از جزئیات ماجرای غدیر و سوال او از حضور خلفای قبلی در کنار حضرت علی علیه السلام، حکایت از این حقیقت دارد که در ذهن او، حقانیت ولایت سیاسی ابوبکر و عمر ،به دلیل تبلیغات فراوان امری محتوم تلقی می شده است. ولی این امر، به دلیل عدم حضور ابوبکر و عمر در کنار حضرت علی علیه السلام و رسول خدا صلی الله علیه و آله در روز غدیر، مورد تشکیک جدی واقع شده است. ✅ این نکته قرینه روشنی بر ظهور کلمه «مولا» به معنی ولایت سیاسی بلا فصل است چرا که اگر «مولا» ظهور در معنی دیگری داشت، سوال مرد عراقی از حضور ابوبکر وعمر در کنار رسول خدا صلی الله علیه و آله و حضرت علی علیه السلام لغو می شد. 🔶 نیز باید توجه داشت که مُناشده در استعمال فصیح عرب، طلب یک امر بسیار مهم از طرق ویژه آن_ همانند سوال از افراد خاص آگاه که حاضر در واقعه مورد سوال _ است. این طلب نمودن به همراه صیغه قسم است که مناشده کننده با واسطه کردن حرمت یک امر مقدس _همانند خداوند و اوصاف او_ دنبال گمشده خود بوده و در صدد رهایی از حیرت خود است. بر این اساس، صیغه مناشده، نشان از اهمیت فوق العاده خواسته و موضوع مورد سوال است که برای مُناشده کننده امری بسیار کلیدی و حیاتی است. 📚 كتاب العين ؛ ج‏6 ؛ ص243 و أساس البلاغة ؛ ص632 ✅ توجه به صیغه مُناشده در روایت ابن عساکر، یک قرینه حالیه برای ظهور«مولا» در اولویت در تصرف و ولایت سیاسی بلافصل است چرا که اگر کلمه «مولا» ظهور در دوستی و ... داشت، امری واضح و مورد اتفاق برای همگان بود و نیازی به این صیغه برای سوال نمودن از یک واقعه و حدیث وجود نداشت. 《یادداشت های فقهی _ اجتهادی》 🆔 @Ijtihad_Jurisprudence