هدایت شده از کلمه سواء
✍️ سعید امینایی 🔖درنگی در سخنان برادر ارجمند جناب آقای اسدپور درباره فهم قرآن (بخش ۲ از ۲) آنان به تجربه تاریخی استناد می‌کنند که تمام فرقه‌های اسلامی باورهای خود را به قرآن مستند می‌کنند و کل حزب بما لدیهم فرحون! از این رو ضروری می‌دانند پیش از ورود به وادی فهم قرآن، مفسر با احادیث اهل‌بیت علهیم السلام داشته باشد تا بتواند در چارچوب ثقل همتای قرآن، قرآن را فهم کند. رجوع کنید به مقدمه پنجم تفسیر صافی و همچنین مطالعه کنید این دو سطر از متن تفسیر المیزان درباره همین موضوع را که می‌فرماید: «فالذي ندب إليه: تفسيره من طريقه و الذي نهي عنه: تفسيره من غير طريقه و قد تبين أن المتعين في التفسير الاستمداد بالقرآن على فهمه و تفسير الآية بالآية و ذلك بالتدرب بالآثار المنقولة عن النبي و أهل بيته صلى الله عليه و عليهم و تهيئة ذوق مكتسب منها ثم الورود، و الله الهادي» (المیزان، ج3، ص87). 3. فرمودند: «روایات باید بر قرآن عرضه شود تا فهم شود؛ اما ما بر عکس رفتار می‌کنیم!» قطعا در فهم روایات باید به قرآن نظر داشت، اما این نافی طرف مقابل نیست. چرا که این دو ثقل، مکمل یکدیگرند. بنابراین طبق آنچه از متن المیزان ذکر شد، روایات هم در مقام اعتبارسنجی و هم در مقام فهم باید بر قرآن عرضه شوند و در طرف مقابل قرآن نیز در مقام فهم باید در کنار روایات فهم شود. به عبارت دیگر قرآن و حدیث صحیح در کنار هم ی هستند که در مقام فهم باید در کنار هم لحاظ شوند. 4. این سخنان به مخاطب القا می‌کند که قرآن با احادیث اهل بیت علیهم السلام ناسازگار است و اگر کسی حدیث‌خوانی کند (مثلا کافی بخواند) منحرف می‌شود! (برای مثال فهم قرآن در حد تفاسیر روایی که ذیل آنها آمده، مذمت شده). این در حالی است که مرجعیت اهل بیت و حدیث اهل بیت علیهم السلام در معرفت دینی دقیقاً در کنار قرآن تعریف شده است. حدیث متواتر ثقلین و احادیث متعدد دیگری که درباره جایگاه امام و نقش او به عنوان حجت الهی وجود دارند، تردیدی در این مطلب باقی نمی‌گذارند. تنها اشکالی که ممکن است مطرح شود، تفاوت سنت حاکیه و محکیه و مشکل دسترسی به است. اما چنین اشکالی ناظر به سخنان سخنران جایگاهی ندارد؛ چرا که سخنان او ناظر به حدیث به طور مطلق است و حتی حدیث صحیح را هم به حاشیه می‌راند. 5. آیا تنها نقش معرفتی روایات تخصیص و تقیید قرآن است؟!! آیا روایات هیچ افزوده معرفتی غیر از این ندارد؟!! اینکه سخنران می‌گوید قرآن کتاب اساسی و قانون اساسی است و روایات در حد تخصیص و تقیید است معنایی جز این ندارد؛ اما گمان نکنم از جناب هشام تا مرحوم امام و از کلینی تا خمینی رضوان الله علیهم کسی در میان شیعیان چنین نظری داشته باشد! الغرض نه امام و علامه رحمهما الله آن‌گونه که تصویر می‌کنند، قرآن‌بسنده بودند و نه حدیث‌گرایان ضد قرآن. اما پرسش اینجاست که چرا برخی با شعار ایجاد وحدت میان شیعه و سنی بلکه میان ادیان ابراهیمی، تلاش دارند تقابلی ساختگی و دروغین میان امام خمینی و دیگر علمای شیعه ایجاد کرده و همه را متحجر جلوه دهند؟ آیا هدف، موجه جلوه دادن اندیشه‌های ناسازگار با آموزه‌های شیعی است؟ والله العالم https://eitaa.com/kalame_sawa