🔆 ﷽ 🔆 💔 کمی روضه بخوانیم ◾️بفرمایید روضه، ▪️آدرس: دروازه ی ساعات ▪️بعد از ڪوچه ی تنگِ ها ▪️تَهِ بازارِ شامِ سابق و امروز بازارِ حمیدیّه ▪️گرفته مجلسے ارباب در ڪاخ یزیدیّه ◽️ بفرمایید روضه با حضور ؛ ▫️قاتلان ،شمر و سنان و حرمله امشب ▫️بفرمایید روضه با حضور ذاڪران ▫️این بار چوب با لب ... ◾️بفرمایید روضه « شام » ▪️بعدش هم به صرف شام ▪️به صرف شام، بعدش هم شراب از جام ◽️ بفرمایید روضه شامیان، ▫️بعد از نماز مغرب و عشاء ▫️بفرمائید روضه شامیان ▫️با خطبه خوانے هایِ ▫️و ◾️ ندیدم مجلسے کامل تر ▪️از این مجلس روضه ▪️نه بی خود نیست اربابم ▪️در آورده سر از این مجلس روضه ◽️ که در آن قاسم و و اڪبر ▫️ بر روی نیزه، میان دارند ▫️و در هر گوشه ی مجلس ▫️شبیه عمّه‌ی سادات و طفلان، ▫️ ڪربلایی های بسیارند ... ◾️ به نوبت راویان ، شمر و سنان ▪️و حرمله از گفتند ▪️تمام قصّه را از ابتدا تا انتها گفتند ▪️ولی هر یک جدا از روضه ی ▪️سرهای از پیکر جدا گفتند ‌... ◽️ سپس بر منبرِ ▫️آن لب ڪرب و بلایی ▫️آیه ای از کهف را آن شب تلاوت کرد ▫️تمام نڪته ها را مو به مو ▫️در خواندن آیه رعایت ڪرد ... ◾️ حسین بن علے لب وا نکرده، ▪️ناگهان مجلس دگرگون شد ▪️از این سو چشمِ زین العابدین ▪️از آن طرف، زینب دلش خون شد ◽️ پس از لب خیزران برخواست آهسته ▫️ولے با شدّت از دست یزید افتاد ▫️ دید بالا رفت چوب خیزران، ▫️امّا خدا را شکر بر صورت ندید افتاد ◾️ به شدّت خواندن های زینب، ▪️شور مےبخشد به این مجلس ▪️خصوصاً موقعِ طرز ادای ▪️اسمِ ارباب جهان، ▪️از بس حسین بن علے را میکشد با حس ▪️دل سنگ آب می گردد ... ▪️ بیشتر بی تاب می گردد ◽️ شما حالا بفرمایید روضه ، ▫️ امّا به زور تازیانه ، ▫️راهیِ مجلس شدند آن شب ▫️شما حالا بفرمایید روضه ، ▫️بچّه ها ، از بس که خوردند ▫️از عدو، بی حس شدند آن شب ◾️ بفرمایید روضه ، روضه ی ناگفتنے ▪️در مجلس از آغاز بسیار است ▪️از این بسیار ها تنها ، یکیّ اش این که ▪️ زین العابدین بسیار است ▪️یکے دیگر از این بسیار ها اینکه ، ▪️ڪمان حرمله ، بسیار در چشم همه ▪️ مشغول ِآزار است ... ◽️ بفرمایید روضه ▫️تا که زینب کبری سحر گردد ▫️بفرمایید روضه تا مگر تعدادمان ▫️از دعوتے های یزید بی مروّت ▫️بیشتر گردد ▫️بفرمایید روضه ▫️تا که بازوهایمان امشب برای بچّه ها ▫️در وقت تازیانه مانند سپر گردد ◾️ بفرمایید روضه ، آدرس ؛ ▪️دروازه ی ساعات ▪️بفرمایید روضه بچه ها ، ▪️تنها برای شادی ▪️و عمّه ی سادات ... 🍃🥀