💡چگونه قدرت سیاسی توانست معنای دینی را به امر فرهنگی ایرانیان مبدّل کند؟ 🖋مهدی افراز 🔹"سلمان منّا اهل البیت" اولین بارقه در تکامل انسان ایرانی در سایه محبت و ارادت به خاندان پیامبر ص بود. از دوره های نخستین تعاملات ایران با اسلام، عشق به اهل بیت ع و علی الخصوص حضرت سیدالشهدا ع به عنوان یک معنا وارد نظام هویتی ایرانیان شد و در طی مسیر تطور خود به جایی رسیده است که امروز به عنوان قدرتمندین نیروی فرهنگ ایرانی مبدل شده و پیشران بسیاری از تحولات اجتماعی و سیاسی گشته است. 🔸در این میان جا دارد پرسشی با این مضمون طرح شود که؛ این معنا چگونه امکان یافت با این ظرافت و قدرت در شخصیت فرهنگی ایرانیان استوار شود؟ 🔹ظاهرا عمده پاسخ به بررسی نحوه پرداخت این معنا در عصر صفوی باز می گردد که پیامدهای آتی آن نیز منبعث از بازتولید روحی است که در همان دوره در کالبد جامعه ایرانی دمیده شده است. اگرچه از زمان آل بویه نیز برپایی محافلی چون سوگواری سید الشهدا ع به عنوان رگه هایی در جغرافیای ایران، جریان داشته و مجالس خاص و محدودی به عنوان ذکر منقبت و مصیبت امام حسین ع برپا بود است - که گزارش آن در آثاری چون فتوت نامه سلطانی منعکس شده - اما به جهت عدم تنزیل آن در ساحت عمومی هیچگاه به یک امر فرهنگی مبدل نشده و در قامت آیین و رسوم همه گیر تبلور نیافته است. 🔸اساسا سرشت فرهنگی ایران امروز در دوره صفویه تکوین یافته است، در این زمانه است که مردم ایران به ملت ایران مبدل می شوند و یکی از ارکان اصلی تکوین شخصیت فرهنگی آنان برپایه عشق به حضرت اباعبدالله ع بنیان نهاده می شود. دودمان صفویه در دو سده استقرار خود و به ویژه از دوران شاه عباس برای تبدیل این معنا، از یک سنت انحصاری - اختصاصی به یک امر اجتماعی – عمومی، سیاست خاصی را مبتنی بر یک عقلانیت فرهنگی طی طریق نموده و موفق شده است آن را به نحوی نامیرا در بن مایه های هویت ایرانی مستقر سازد. برپایه استنادات تاریخی به نظر می رسد عاقله فرهنگی صفوی در کنار تمامی استعدادهای معنوی و مذهبی جامعه، از خط مشی های ده گانه ذیل برای کمال یابی این سیاست بهره گیری نموده است: 1️⃣خط مشی اول: اعطای مرجعیت اجتماعی به طبقه واجد معنا در ایران پیشاصفوی گرامیداشت یاد شهدای عاشورا و برپایی مراسمات ذکر مصیبت و منقبت بسیار محدود و منحصر به طبقه عالمان و متعلمان دین بوده است. حضور تعداد مؤثری از علمای بلاد در دستگاه صفویان و در قامت امامت، قضاوت و مشاورت و تکریم دائمی آن در گفتمان حکمرانی صفوی، زمینه را برای اعطای منزلت اجتماعی به جریان محدثان، وعاظ، خطبا، سخنوران، مادحان و روضه خوانان و در نتیجه آن ارتقای مرجعیت اجتماعی آنان فراهم آورد و از این رهگذر سیاست بازتولید این فرهنگ طبقاتی در فرهنگ عمومی تسهیل گردید. 2️⃣خط مشی دوم: مداخله مستقیم حاکمیت بر مدار ایجاد دیالکتیک دینداری سلطنت - ملت یکی از ابعاد شاخص در سبک عزاداری های دوران صفوی؛ حضور رسمی شاهان در محافل ذکر مصیبت، برپایی مراسمات شکوهمند در ارگ و کوشک کاخ ها و محوطه های سلطنتی، برپایی روضه های درباری و اعطای صله به وعاظ بوده و در خارج از پایتخت نیز مجالس در منزل خوانین و حکام دائما برقرار بوده است. در هیچ یک از گزارشات این دوران، توصیفی از مقابله یا خودنگهداری اجتماعی با این رویکرد حاکمیتی وجود نداشته و این نشانگر این واقعیت است که عاقله صفوی مسیر سیاست گذاری دینی خود را بر مدار یک سنت ایرانی فرامدرن و با ایجاد یک دیالکتیک تعاملی سلطنت - ملت پیگیری کرده است. 3️⃣خط مشی سوم: اقامه میدانی آیین ها مطابق عمده گزارش ها، مراسم اصلی و نمادین عزای امام حسین ع در روز عاشورا، اختصاصاً توسط دربار و در میادین و گذرگاه های اصلی شهرها برگزار می شده است. گزارش سفرنامه نویسانی چون شاردن از برپایی مراسم عاشورا در میدان نقش جهان اصفهان و گزارش اولئاریوس از برگزاری مراسم کم نظیر در خیابان اصلی منتهی به مزار شیخ صفی در اردبیل، توصیفاتی از شکل دهی به یک آیین همگانی با تمرکز بر مهم ترین فضاهای کالبدی و ارتباطی شهری توسط خوانین و شاهان بوده است. این رویکرد مشخصاً جنبه ای هویت ساز دارد، رفتار مجدانه صفویه در تداوم این رویه روشن می سازد که آنان تلاش دارند سنت ابراز ارادت به اهل بیت را به یکی از مولفه های هویت شهری و ملی ایران مبدل سازند. ادامه ⏬⏬