💡مشاوره سیاستی در آزمون حجاب 📍چگونه برخی از اندیشکده‌ها و مشاوران سیاستی با رویکرد غیرحرفه‌ای خطرآفرین می‌شوند؟ ❇️از بین تعاریفی که برای سیاستگذاری ارائه شده، یک تعریف هم وجود دارد که علی رغم ظاهر طنزآمیز آن، واقعیت جدی دنیای سیاست را به خوبی نشان می‌دهد؛ مطابق این تعریف، سیاست یعنی:«در دست داشتن یک راه‌حل و جستجو یک مشکل برای آن» برخی مشاوره‌ها به سمت نظام تصمیم‌گیری برای تعلیق و لغو هنجار شرعی […] از بین تعاریفی که برای سیاستگذاری ارائه شده، یک تعریف هم وجود دارد که علی رغم ظاهر طنزآمیز آن، واقعیت جدی دنیای سیاست را به خوبی نشان می‌دهد؛ مطابق این تعریف، سیاست یعنی:«در دست داشتن یک راه‌حل و جستجو یک مشکل برای آن» برخی مشاوره‌ها به سمت نظام تصمیم‌گیری برای تعلیق و لغو هنجار شرعی پوشش چیزی از همین جنس بود. مناقشه اخیر پنجره فرصتی برای طرح ترجیحاتی بود که قبلا مجال بروز نمی‌یافت. بحران‌های هویت محوری و جریان اصلی همان فرصت‌های گروه‌ها و هویت‌های حاشیه‌ای است. همه‌ی توصیه‌های سیاستی، از یک زمین بلند نشده‌اند و مسئله‌مندی‌های مختلف دارند. پس هر توصیه که به سمت تصمیم‌گیران می‌رود الزاما تدبیری برای به‌سامان شدن وضع سیستم یا نظام نیست؛ بلکه فرصتی برای قلمروگشایی یک هویت یا جماعت حاشیه‌ای در سیستم است. اما می‌توان اندیشکده‌ها یا مشاوران یا افرادی که ظرفیت کنش مشاوره به نظام تصمیم‌گیری داشتند را یافت که علی رغم تعهد به نظام سیاسی و ماهیت اسلامی آن باز در مسیری مشابه با دسته‌ی فوق ارائه می‌دهند. موضوع حجاب از کدام خصیصه‌ی سیاستگذاری در ایران رنج می‌برد؟ مشاوره سیاستی به کدام عارضه مبتلاست؟ البته مجامع اندیشه‌ورز و شخصیت‌ها و نهادهای مشاوره‌ای موفق هم وجود داشته که از قضا روشمندترین توصیه‌ها متعلق به آنهاست. اما این یادداشت سویه آسیب‌شناسانه دارد و طبعا اشتباهات را سوژه‌ی تمرکز کرده است. 🔶بی‌بنیادی نظرورزانه (تئوریک) برخی اندیشکده‌ها و مشاوران ما به چیزی که فعلا نام آن را «صنعت فکر و سیاست» می‌گذاریم، نرسیده‌اند. کیفیت عمل آنها بیشتر به «مونتاژ» نزدیک‌ است. مشاوران سیاستی خود را ملزم به عمل‌گرایی می‌دانند و این البته درست است. اما مشکل آنجایی آغاز می‌شود که عمل‌گرایی را بیشتر از یک استاندارد حرفه‌ای، به دستگاه معرفتی خود نیز تعمیم دهند. به نحوی عمل‌گرایانه، دین اندیشی کنند؛ به نحوی عمل گرایانه، اخلاق اندیشی کنند و … اگر چه باید مبتنی بر ارزش‌های مسلم خود وبه نفع متعین ساختن این ارزش‌ها عمل‌گرا باشید اما نه اینکه به حیث معرفتی به چیزی که اصطلاحا پراگماتیست خوانده می‌شود تبدیل شوید. برای اینکه تعریف «مونتاژ کاری» در سیاستگذاری کامل شود، توضیح پایین نیز لازم است. دوم اینکه مشاوران پراگماتیست، البته رویکرد روشنی به مفاهیم اساسی اجتماع ندارند. چه خاصه اینکه فضای اندیشکده‌ای و سیاستگذاری یک فضای بین رشته‌ای بوده و دانشجویان با پایه‌های تحصیلی مختلف حتی در حد تحصیلات مبتدی دانشگاهی نیز فرصت اندیشیدن و بازاندیشیدن در مفاهیم اساسی از قبیل قدرت، حکومت، هویت، مشروعیت و … را نداشته‌اند. در چنین وضعی، کسی که وظیفه سیاست‌سازی و مشاوره دارد، ناچارا به «مشهورات» پناه می‌برد. او تصور می‌کند نگرش‌ها همین است که در فضای رسانه یا فضای رسانه-دانشگاه وجود دارد. چنین مشاوری به شدت متاثر از رسانه و یا به عبارت بهتر، جریان قوی‌ رسانه قرار دارد. موج رسانه، او را نیز با خود می‌برد. تعارف را باید کنار گذاشت و اقرار کرد که دانشگاه هم بازتاب معرفت کارساز برای نظام سیاسی نیست و کلیشه‌های روشنفکری به صورت سنتی در آن برتری دارد. اکنون خط مونتاژ سیاست ساخته شد! یعنی یک مشاور پراگماتیست بعلاوه گزاره‌های کلیشه‌ای از قبیل «جامعه خودش را کنترل می‌کند»، «الزام بر هنجار پوشش موجب شکاف اجتماعی شده» که قرار است تبدیل به سیاست شود. ادامه🔽🔽🔽 https://eitaa.com/joinchat/4069130343Cba3978c77a