ادامه ....🔸 🔹در علم سیاست دو نوع رویا داریم یک رویای اتوپیک هست و یک رؤیا که تبدیل به چشم انداز شده است. در رؤیای اتوپیک دنبال تحقق نیستید و میدانید که رسیدنی هم نیست مانند آنچه در اندیشه فارابی و افلاطون هست، که بیشتر جنس عالم مثالی دارد و شما تنها به آن تقرب می جویید و و تحققش دست شما نیست. اما در ادبیات حکمرانی رؤیا از جنس چشم اندازاست که میتوان تبدیل به پروژه کرد. و برای رسیدن به آن برنامه ریزی عملیاتی نمود. هر دو نوع رؤیا در رؤیای ایرانی وجود دارد. رؤیایی که در عصر ظهور محقق میشود و ما به آن تقرب می جوییم. و رؤیایی که با عنوان تمدن نوین اسلامی رؤیای تحقق پذیر ایرانیان میتواند باشد. جامعه نمونه اسلامی که محقق شده رؤیای اجتماعی مورد مطالبه است مگر بشرط تحقق دولت اسلامی شدنی نیست. در گرو تعیّن دولت مطلوب میتوان انتظار ساخت جامعه نمونه را داشت. بنا براین رؤیای اجتماعی بنابر ادبیات فلسفه‌ی اسلامی، متعلق به خیال جمعی یک جامعه است و در عالم مثالی جامعه و ساحت قلبی آن سامان پیدا می‌کند. تحقق این رؤیا، یعنی حضور پدیده‌ی خیالی در عالم حس، فرآیندی است که می‌توانیم آن را تاؤیل رؤیا بنامیم و نهادی را در جامعه پی‌جویی کنیم که نقش او، تاؤیل رؤیای جامعه باشد. این نهاد محقق کننده رؤیا دولت مطلوب است. دولتی که نوع جدیدی از مناسبات را رقم میزند که فراتر از الگوهای موجود و بر محوریت بسط اراده عمومی و زمینه ساز توسعه اختیار انسانها بنا نهاده شده است که با عنوان دولت اختیار شناخته میشود.