🔺 وسط جلسه فرماندهی، مسئول دفترش آمد و گفت: دوتا بسیجی دم در معطلند. هرچی می‌گم شما جلسه دارین، نمی‌رن. می‌خوان باهاتون عکس بندازن. حاجی نگاهی کرد و گفت: ببخشید! وقتی برگشت توی اتاق، گفت: دو دقیقه بیش تر کار نداشت. دیدم انصاف نیست دلشون رو بشکنم. 🌱 🆔 @bdilam