🔰 י"א⓫
قسمت یازدهم: تاریکی ابدی ؛ از ذلت و خواری تا کشتن پیامبران و مظلومان...
▪️بعد از وفات حضرت سلیمان (علیهالسّلام) حدود ۹۳۰ سال قبل از میلاد، اوضاع بنیاسرائیل خیلی سریع به هم ریخت و اوضاع تاریکی برای بنی اسرائیل و یهودیان شروع شد. سلیمان که با حکمت و تدبیرش یه کشور قدرتمند ساخته بود، وقتی از دنیا رفت، انگار دیگه همه چیز از هم پاشید.
رَحُبْعام، پسر سلیمان، که فقط ۴۱ سالش بود، به جای پدرش نشست روی تخت، ولی اصلاً تدبیر و درایت پدرش رو نداشت. نتونست سرزمین رو متحد نگه داره و با تصمیمات اشتباه و مالیاتهای سنگین، مردم همیشه بهانه گیر بنی اسرائیل رو به شورش واداشت.
▫️مردم که از این همه فشار و ظلم به ستوه اومده بودن، دیگه طاقت نداشتن. رفتن سراغ
یَرُبْعام که مرد با نفوذی از قبیله
اَفْرایِم بود و اون هم که حدود ۴۵ سالش بود، رهبری شورشیها رو به دست گرفت. در نهایت، کشور به دو قسمت تقسیم شد:
پادشاهی یهودا در جنوب با رحبعام و
پادشاهی اسرائیل شمالی با یربعام.
👈تو پادشاهی یهودا که قبیله یهودا و بنیامین توش بودن،
اورشلیم همچنان مرکز حکومت بود و رحبعام تو جنوب حکومت میکرد. اما یربعام که ده تا قبیله دیگه رو کنار خودش داشت (مثل اَفْرایِم، مَنسه، زِبولون، یساکر، آشر، دان، نَفتالی، گاد، رئوبین و شمعون) تو شمال حکومت تشکیل داد و شهرهای مهمی مثل
سامره و
بیتئیل رو گرفت.
🔸یربعام که ترسیده بود مردمش برای عبادت به اورشلیم برن و دوباره طرفدار رحبعام بشن، دست به کار عجیبی زد. دستور داد دو تا گوساله طلایی درست کنن، یکی تو شهر دان و یکی تو بیتئیل، و به مردم گفت: "این همون خداهایی هستن که شما رو از مصر نجات دادن!" مردم بنی اسرائیل هم که انگار عقلشون رو از دست داده بودن و حافظه تاریخی در حد ماهی🐟، به سرعت سراغ بتپرستی رفتن و از توحید فاصله گرفتن...
قسمت یازدهم
بخش اول
ادامه در پست بعدی ⬇️
🍃 کانال رسمی طبیب جان 👇
https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba