📜 כ״ז قسمت بیست و هفتم: از خزر تا آندلس؛ طلوع یهود در غرب 👈همه چیز از همون گفت‌وگوی تاریخی بین «حَسْدای بن شبروط» (یهودی آندلسی) و پادشاه خزری‌ها کلید خورد. یکی وسطِ آفتاب داغِ اندلس (جنوب اسپانیای امروزی)، اون یکی تو سرمای استخون‌سوزِ قفقاز (آذربایجان و جنوب روسیه فعلی) داشتند نامه‌نگاری می‌کردن که: "تو واقعاً پادشاه یهودی هستی؟ ما یه ملت یهودی واقعی می‌خوایم که زیر سلطه نباشه... نکنه فقط شماها مونده باشید؟!" 📨 پادشاه خزر جواب داد: "آره... ما تو این قحط‌الرجال یهود، یهودی موندیم، ولی خب زیاد هم جدی نگیر... نصف مملکت ما اصلاً نمی‌دونن یهود چیه!"😒 🔸ولی همین مکاتبات باعث شد تا یهودی‌های اندلس بفهمن یه طایفه یهودی تو اونور دنیا هست که خودش برای خودش حکومت داره. نه مالیات و جزیه می‌ده، نه تو ذلت زندگی می‌کنه. از این‌جا بود که یهود آندلس بلند شد که به قول امروزی‌ها بِرَند بسازه! و چه برندی بهتر از “یهود متمدنِ هم‌پای مسلمان‌ها”... 🧭 حالا یه نگاهی بندازیم به نقشه سیاسی اون دوران (قرن ۲ و ۳ هجری / ۸ تا ۹ میلادی). دنیا پر از پادشاهی‌هایی بود که هر کدوم داشت راه خودش رو می‌رفت، ولی یهود داشت تو همه‌شون رخنه می‌کرد: 📍 بغداد: مرکز خلافت عباسی، پُر از ترجمه‌خونه و فیلسوف و تاجر و یهودی و نون به نرخ روز خور. 📍 خراسان و ایران شرقی: محل استقرار صفاری‌ها، علوی‌های طبرستان، سامانی‌ها و کلی شورش محلی. 📍 آندلس (جنوب اسپانیا): اموی‌های دمشقی، اومده بودن دولت اسلامی جداگانه زدن. 📍 شمال آفریقا (مغرب، تونس، الجزایر): بین بربرها و فاطمی‌ها دست به دست می‌گشت. 📍 فرانسه و آلمان امروزی: شارلمانی امپراتوری مقدس روم رو راه انداخته بود. یهودی‌ها؟! مثل موهای ریخته‌ی تو سلمونی، همه‌جا بودن. 💼 ولی چرا آندلس این‌قدر برای یهودی‌ها خاص بود؟👇 چون اولین بار بعد از هزار سال، یهودی‌ها یه فضای تنفسی پیدا کرده بودن. دیگه نه مجبور بودن به‌زور غسل تعمید بگیرن، نه آتیش بزنن‌شون، نه بگن "فقط دام‌داری کن!". اموی‌های آندلس گفتن: تو مالیات بده، هر کاری خواستی بکن. همین شد که یهودی‌ها: تاجر شدن؛ از پوست مار بگیر تا پارچه‌ ابریشم. پزشک شدن؛ توی هر قصر یه دکتر یهودی بود. دیپلمات شدن؛ مثل حسدای بن شبروط که وزیر هم بود. شاعر شدن؛ البته شعرهاشون به عبری بود و فهمش سخت و به نفع یهود 🔬 حالا بریم سراغ غرناطه یا همون گرانادا امروزی؛ شهری که بعداً می‌شه آخرین سنگر مسلمان‌ها در اسپانیا. اون موقع هنوز خیلی پررنگ نبود، ولی یهودی‌ها از همون موقع داشتن جاپاشونو سفت می‌کردن. 📍 قرطبه (کوردوبا) اما پایتخت بود؛ یه شهر معروف و مشهور، با کتابخونه‌ای که می‌گفتن بیش از ۴۰۰ هزار جلد کتاب داشت. تو همین شهر بود که: حسدای با دانشمندای مسلمان همکاری می‌کرد. ترجمه‌ها از یونانی به عربی و از عربی به عبری انجام می‌شد. علوم طب، فلسفه، نجوم، ریاضی و... زیر یه سقف با همه ادیان تدریس می‌شد. 🏷جالبه بدونید کلیساهای اروپا اون موقع هنوز داشتن با شمع و بخور دعا می‌کردن! 📡 هم‌زمان با این‌ها، خزری‌ها تو قفقاز با امپراتوری بیزانس در حال تعامل بودن. یعنی شرق اروپا هم داشت دستخوش نفوذ خزری‌ها می‌شد. و این وسط، یه شبکه خیلی جالب شکل گرفت:👇 یهودیان خزری در شمال شرقی اروپا اشکنازی‌ها در شرق و مرکز اروپا سِفاردی‌ها در آندلس و شمال آفریقا یه جورایی می‌شه گفت، «یهودستانِ جهانی» شکل گرفت. 📍 در سال ۲۵۰ هجری / ۸۶۴ میلادی، یعقوب لیث صفاری به عباسیان نهیب زد: «چرا عربی می‌نویسی؟ من نمی‌فهمم! فارسی بنویس!» اون شد پایه‌ی نثر فارسی بعد از اسلام. یعنی تو شرق، ملت داشتن زبان و فرهنگ خودشونو پس می‌گرفتن؛ تو غرب، یهودی‌ها داشتن برندشون رو توسعه می‌دادن! ادامه در پست بعدی 👇 🍃 کانال رسمی طبیب جان 👇 https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba