📜
כ״ט قسمت ۲۹: «کنگره بازل؛ شبی که پروتکلهای پنهان، نطفه حرام صهیونیسم را منعقد کرد»
🔺باد تیز لندن، سال ۱۸۱۵، مثل چاقو میخورد به صورت آدم. مه از رود تیمز میزد بالا و چراغهای نفتی، شبحوار پل وستمینستر رو روشن میکردن. وسط این مه، مردی با کلاه استوانهای، عصا به دست، لبخندی شیطنتآمیز روی لب داشت. ناتان روچیلد، مردی که با یک شایعه میتونست تاج و تخت رو عوض کنه. زیر لب گفت: «بازار امروز مال منه، فردا هم تاریخ مال منه.»
👈حالا فلشبک بزنیم عقبتر. به اون کشتیهای پرتغالی و اسپانیایی قرن پانزدهم که به اسم «اکتشاف دنیای جدید» راهی اقیانوس اطلس شدن. واقعیت این بود که اکتشافی در کار نبود؛ «اشغال بزرگ» بود. پشت پردهی همین سفرها، پول یهودیهای تازهاخراجشده از اسپانیا خوابیده بود. اونا که قرنها تجربه تجارت برده، ادویه و فلزات قیمتی داشتن، حسابی بوی سود کلان رو از اونطرف اقیانوس حس کرده بودن.
کریستف کلمب روی عرشه کشتی «سانتا ماریا» به ملواناش میگفت: «ما داریم بهشت رو کشف میکنیم.» اما اون «بهشت» برای مایاها و آزتکها جهنم شد. تخمین مورخین مدرنه: بین قرن ۱۵ تا ۱۷، حدود ۵۰ تا ۷۰ میلیون بومی آمریکا با شمشیر، گلوله یا بیماریهایی که اروپا آورد نابود شدن. معابد تنوچتیتلان (مکزیکوسیتی امروزی) سوزونده شد، تمدنهای مایا فروپاشید، و رودخانهها از خون بومیها سرخ شد. طلا و نقره با کشتیها راهی اسپانیا شد و بخشی از همین سرمایه، ستون اولیه بانکهای اروپایی قرنهای بعد رو ساخت؛ بانکهایی که یهودیها توشون دست برتر رو داشتن.
⚜حالا برگردیم به اروپا. قرن ۱۷ و ۱۸، هر پادشاهی با بدهیهای جنگی فلج بود. انگلستان، فرانسه، پروس، روسیه… همه برای تأمین هزینه جنگها و انقلابها به وام نیاز داشتن. یهودیها که از قرنها قبل رباخواری رو به صنعت تبدیل کرده بودن، گفتن: «ما پول میدیم، ولی قوانین بازی رو ما مینویسیم.» بانک انگلستان (۱۶۹۴) با سرمایه همین شبکهها راه افتاد، اوراق قرضه جنگی شد ابزار سرنگونی و سلطه.
‼️ماجرای واترلو (۱۸۱۵) فقط یک نمونهست: ناتان روچیلد خبر پیروزی انگلیس بر ناپلئون رو ۲۴ ساعت زودتر داشت. شایعه کرد انگلیس شکست خورده، همه اوراق قرضه رو مفت خرید، صبح فردا که پیروزی اعلام شد، قیمتها چند برابر شد و امپراتوری مالی روچیلد تا نسلها تثبیت شد. از همون روز همه فهمیدن «تاج و تختها رو میشه با پول خرید».
🔹قرن ۱۹ که رسید، دیگه سلطنتها اسم بودن، ولی پول یهودیها قدرت واقعی رو داشت. انقلاب فرانسه؟ شعار «آزادی، برابری، برادری» روی دیوارها، اما پشت پرده بانکدارها بودن که سلطنت لویی شانزدهم رو انداختن تا بانک ملی فرانسه با بهره سنگین پا بگیره. انقلابهای ۱۸۴۸؟ همون سناریو، فقط با پرچمهای رنگیتر.
و درست وقتی امپراتوریهای اروپایی مرزها رو روی نقشه میکشیدن، نگاه یهود به شرق بود؛ به جایی به اسم فلسطین. هرتزل هنوز به دنیا نیومده بود، ولی سرمایهدارها طرح داشتن: «اون خاکو باید بگیریم، دیر یا زود.» موج اول مهاجرت (۱۸۸۲) قبل از هر وعده بالفوری شروع شد. زمینها با دلالی و فقر اعراب خریداری شد و اولین مزارع صهیونیستی پا گرفت.
قراردادهای استعماری مثل «امتیاز دارسی» (۱۹۰۱) و امتیاز رویتر (۱۸۷۲) تو ایران امتیاز راهآهن بغداد و بانک شاهنشاهی، همه بخشی از پازل بود: پول، نفت، زمین و رسانه، همه در خدمت یک نقشه.
▪️روچیلدها، با شعار معروفشون «بگذارید پول رو کنترل کنم، قانون مهم نیست»، دیگه پادشاهی نمیخواستن؛ امپراتوری بیمرز مالی ساخته بودن. جنگ و صلح، انقلاب و استعمار، همه به وقت ساعت دیوارهای کاخهای لندن و پاریس و فرانکفورت تنظیم میشد.
ادامه در پست بعدی 👇
#تاریخ_یهود
#یهود_شناسی
🍃 کانال رسمی طبیب جان 👇
https://eitaa.com/joinchat/3658612752C778c1803ba