به مناسبت اظهارات رئیس بنیاد مسکن انقلاب اسلامی در رسانه ملی،خواندن این یادداشت را پیشنهاد می کنم: ✍ تبیینِ تمدن ساز و مجلس آینده 1- گام دوم انقلاب نوبت دست‌یابی به تمدن نوین اسلامی است و این سؤال مطرح می‌شود که جایگاه مجلس یازدهم در فراهم‌سازی زمینه‌های این تمدن چیست؟ برای روشن شدن مسئله ابتدا باید تعریف واژه تمدن مشخص شود. باوجود گوناگونی تعریف‌ها و دشواری ارائه تعریفی واحد از مفهوم تمدن، وجود سازمان و نظم اجتماعی و پیشرفت مادی و معنوی انسان، نقطه مشترک بسیاری از دیدگاه‌های دانشمندان علوم اجتماعی‌اند. _ ویکی فقه_ 2- از لوازم اساسی برای تشکیل تمدن، تبیین و روشنگری است. در آیه 44 سوره نحل خطاب به پیامبر آمده است: "...وَ أَنْزَلْنا إِلَیک الذِّکرَ لِتُبَینَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَیهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ یتَفَکرُون " از این آیه شریفه می‌توان برداشت کرد که در اثرِ تبیین باید تفکر صورت بگیرد یعنی اگر تبیین به تفکر منجر نشود بی‌شک روش اشتباه بوده است. پس تبیین با افشاگری و هیاهو تفاوت ماهوی دارد. غایت و هدف تبیین تعقل و تفکر و هدایت است اما افشاگری معمولاً منجر به این‌ نتایج نمی‌شود و گاهی نتیجه عکس نیز می‌دهد. رهبر انقلاب در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری می‌گویند: "وظیفۀ اصلی ما عبارت است از تبیین؛ باید تبیین کنیم. این تبیین به شکل‌های مختلفی ممکن است انجام بگیرد؛ آن شکلی که در آن فتنه به وجود بیاید، دعوا به وجود بیاید، آن شکل مطلوب نیست. آن شکلی که برای مردم آگاهی به وجود بیاید، برای مسئولین تنبّه به راه‌حل‌ها به وجود بیاید، آن شکل بسیار مطلوب است؛ این اشکالی هم ندارد. جایگاه قانونی خودشان را حفظ کنند. بیان موضع‌گیری خوب است، البتّه عرض کردیم بیان موضع‌گیری دو جور ممکن است؛ آن‌جوری باشد که موجب فساد و موجد فساد باشد، نباید باشد امّا بیان حقایق جوری که مردم را آگاه کند، مسئولین را آگاه کند، مسئولین را متشکّر کند [مطلوب است]." 3- با این تفاصیل، نقش مجلس نیز برجسته می‌شود؛ یعنی هرکدام از نمایندگان به‌طور جداگانه و مجلس به‌عنوان نهاد قانون‌گذار موظف به تبیین هستند تا بستر تمدن هموار شود و همان‌طور که باید در تدوین قوانین رویکرد تمدنی داشته باشند در اظهارنظرها هم باید چنین کنند و طوری سخن بگویند که به تمدن سازی کمک کند. چیزی که الآن اتفاق می‌افتد معنایش تبیین نیست. لااقل در اغلب موارد این‌گونه نیست و بیشتر به جنجال و افشاگری شبیه است تا تبیین و روشنگری و نتیجه جنجال و افشاگری نیز بدون تردید رشد و تربیت جامعه نخواهد بود. افشاگری‌ها و بیان حرف‌های غیرضروری ذهن جامعه را درگیر بی‌اعتمادی می‌سازد و مسیر را منحرف می‌سازد. هرچند مطابق اصل 84 قانون اساسی،نمایندگان حق اظهارنظر در همه مسائل داخلی و خارجی رادارند اما برخی گویا وظیفه نمایندگی را با بولتن خوانی اشتباه گرفته‌اند و در هر جا که می‌نشینند سخنانی بر زبان جاری می‌کنند که ایجاد تنش می‌کند. مخاطبان هم با شنیدن و خواندن مطالب جنجالی به هیجان می‌رسند و آن‌ها را نقل‌قول می‌کنند اما اگر از خود بپرسند که فایده این گفتن و شنیدن چه بود تقریباً پاسخ دقیقی ندارند. نگارنده این یادداشت معتقد است تفاوت برجسته تبیین با افشاگری در این است که در اثر افشاگری، مردم از کنش گر فعال به کنش گر منفعل تبدیل می‌شوند و در عرصه‌های سیاسی _ازجمله انتخابات_ نمی‌توانند از قوه منطق و عقلانیت استفاده کنند و درنتیجه شاهد وضعیت نابسامانی خواهیم بود. 4- مجلس یازدهم باید مسیر تمدن سازی نوین اسلامی را با ابزار تبیین فراهم کند. باید مردم متوجه باشند که نماینده مجلس و هر مسئول دیگری در نظام اسلامی حق ندارد با انتشار سخنان درِگوشی و حاشیه‌ساز، جامعه را از وضعیت کنش گری فعال به حالت خنثی و کم اثر تبدیل سازد. به‌عنوان نمونه، موضوع شفافیت آرای نمایندگان هرچند مسئله‌ای قابل‌توجه است اما باید در محافل علمی و شبه‌علمی موردبررسی دقیق قرار بگیرد و فواید یا ضررهای احتمالی‌اش به‌درستی تبیین شود و نباید جاروجنجال و بیان حرف‌های گزنده باعث پاک شدن صورت‌مسئله شود. مردم باید تصمیم بگیرند.اگر جامعه‌ای پویا و همراه با پیشرفت مادی و معنوی را ترجیح می‌دهند باید کسانی را به صندلی‌های سبز برسانند که تمدن سازی را باور دارند. محمد هادی سمتی 🆔@MHSemati @siyasat_nameh