بخوانیم و بیندیشیم و عبرت بگیریم ..... چنین آورده اند که ؛ در زمان قاجار اعتقاد بر این بود که صدای ساز در هر خانه‌ای که بپیچد خانه را کفرستان و ملائک را تا هفتاد خانه آنسوتر گریزان میکند ، و شیاطين را در آن خانه جمع مینماید. به همین جهت نه کسی به تارزنان و تارسازان منزل میداد و نه کسی به آنها زن و همسر. دختر به تارزن و تارساز و مطرب دادن اهانت و حقارت محسوب میشد. به تارساز و تارزن میگفتند مطرب. یعنی کسی که در حد بوزینه و میمون با مسخرگی مردم را سرگرم میکند. کتاب تاریخ اجتماعی ایران ، جلد دوم ، جعفر شهرى. نیک بنگر که مردم چگونه دین دار بوده اند و الحال همین عمل فسق و فجور ، هنر شده است و اهلش هنرمند و ترویج میکنند و کتاب در حلّیتش مینویسند. و این است معنای بیان نورانی معصوم که فرمود صارَ المَعْرُوفُ مُنْکَراً وَ المُنْکَرُ مَعْرُوفاً.