0031 ❣️ مهدی شناسی در این كه براى تربیت درست، چند عنصر اصلى باید رعایت شود، بحث‌هاى فراوانى انجام شده كه عمده آن به فلسفه تعلیم و تربیت مربوط مى‌شود؛ امّا آن چه همه عالمان تعلیم و تربیت در آن اتّفاق دارند، این است كه یكى از بهترین راه كارهاى تربیت، ارائه الگوى درست است؛ البتّه چون سر و كار مربى با انسان آگاه است، باید مطالبى به او بگوید تا شناخت یابد. ارائه شناخت كه نقطه اشتراك تعلیم و تربیت است. بر مربّى لازم است چیزهایى را به متربّى بیاموزد و این آموختن، نوعى تعلیم، و مربى در این جا معلم است؛ ولى افزون بر این، كارهاى دیگرى نیز انجام مى‌دهد كه آنها وظیفه معلم نیست. موعظه، نصیحت و یادآورى، وظیفه معلّم نیست. معلّم درسش را مى‌آموزد تا شاگرد یاد بگیرد؛ امّا این كه در هر موردى شاگرد را توجّه بدهد كه این جا، جاى اجراى فلان مطلب است؛ لغزش گاه‌ها را هشدار دهد؛ نصیحت و موعظه كند و پند و اندرز بدهد، این‌ها از جمله شؤون مربّى است و از وظایف معلّم شمرده نمیشود. البته اگر خودِ معلّم بتواند نقش مربّى را هم ایفا كند، خیلى مطلوب‌تر است. مربّى مطلوب آن است كه خودش فرد نمونه و الگو باشد و آن چه را مى‌خواهد در مربّى محقق سازد، خودش به نیكوترین صورت دارا باشد و افزون بر خودش، مربّیان و الگوهایى را معرّفى كند كه رفتار آن‌ها براى متربّى سرمشق باشد. خیلى چیزها است كه آدم درسش را مى‌خواند؛ در كتاب بحث مى‌كند و سر امتحان هم نمره مى‌آورد؛ موقع عمل فراموش مى‌كند یا نمى داند چگونه باید آموخته‌هاى خود را محقق سازد. بعضى از دانستنى‌هاى انسان، صرفاً مفاهیمى ذهنى هستند كه آدم باید در ذهن خود آن‌ها را درك كند و بكوشد آن‌ها را فراموش نكند؛ ولى بعضى از آموخته‌ها به عمل مربوط مى‌شود و به مهارت تمرین عملى نیاز دارد. آنهایى كه مى‌خواهند راننده بشوند، هر اندازه قواعد راهنمایى و رانندگى را بخوانند، تا زمانى كه پشت ماشین ننشینند و تمرین رانندگى نكنند، راننده نمى شوند. صرف دانستنى‌ها كافى نیست؛ بلكه باید در عمل تمرین كنند. مهارت علمى، برخلاف دانستنى‌هاى ذهنى، به تمرین عملى هم نیاز دارد. یكى از كارهاى مربّى این است كه زمینه‌هایى را فراهم آورد تا متربّى بتواند در عمل، تمرین و تجربه كند و دانسته‌هایش را در زمان مناسب محقق سازد. دانستنى‌ها اغلب قواعدى كلّى هستند؛ امّا مربّى باید آن‌ها را به صورت دستورالعمل‌هاى جزئى در آورد و در عمل نشان دهد كه امروز باید چه كار كنى و آن را به چه نحوى انجام دهى. این‌ها ویژگى‌هاى تربیت، و عامل امتیاز تربیت بر تعلیم است. در عرصه تربیت، نقش الگو از همه چیز در زندگى مؤثّرتر است. این كه معروف است عالمان اخلاق سفارش مى‌كنند براى خود، استاد اخلاق برگزینید، فقط براى این نیست كه شاگرد، دستورالعملى را از استاد تلقّى كند؛ بلكه معاشرت با استاد، اهمیت بیش ترى دارد تا متربّى رفتار عملى استاد را ببیند و بتواند از آن الگو، و در عمل سرمشق بگیرد و از آن استفاده كند. حال اگر این الگو، نقطه ضعف‌ها و خطاهایى داشته باشد نمى تواند نقش خود را در تربیت به خوبى ایفا كند. ادامه دارد