▫️هر کسی را می‌دیدم که آدمِ خوبی بود برای رفعِ مشکلم، ذکر، نذر و یا راه حلی می‌پرسیدم. انواع ختم‌ها و چله‌ها را تا آن زمان برداشته بودم ولی خبری از باز شدنِ گرهِ کورِ زندگیِ من نبود. ▪️در راه بازگشت به منزل، کارگری را دیدم که داشت اسکلت ساختمان نیمه‌کاره را جوشکاری می‌کرد. ناگهان احساس سوزشِ شدیدی در چشم‌هایم پیدا کردم. برق چشمانم را زده بود. آن شب تا سحر به اجبار اشک ریختم و ناله زدم. گویا چشمِ سَرم داشت پیامی به من می‌داد. «مراقبت از چشمِ دل» این بار چله‌ی من چله‌ی ترک گناه‌های چشم بود که استجابت را نزدیک می‌کرد. ؛ ویژه طرح چهل روزه‌ی ☑️ کانال مهدویت مهدیاران eitaa.com/joinchat/2885222402Ce75349b11c