🍀
#داستانک
#قسمت_آخـــــــر 👌
💠آیا میدانید آن جوان بنّا که عاشق گوهرشاد شد چه کسی بود؟
🔺جوانِ عاشق وقتى پیغام گوهرشاد را شنید از این مژده درمان شد و گفت چهل روز که چیزى نیست اگر چهل سال هم بگویى حاضرم...
جوان رفت و مشغول نماز در مسجد شد به امید اینکه پاداش نمازهایش ازدواج و وصال همسری زیبا به نامِ گوهرشاد باشد.
روز چهلم گوهرشاد قاصدى فرستاد تا از حال جوان خبر بگیرد تا اگر آماده است او هم آماده طلاق باشد...
👈قاصد به جوان گفت فردا چهل روز تو تمام میشود و ملکه منتظر است تا اگر تو آماده هستى او هم شرط خود را انجام دهد.
جوان عاشق که ابتدا با عشق گوهرشاد به نماز پرداخته و حالا پس از چهل روز حلاوت نماز کام او را شیرین کرده بود جواب داد:
✨به گوهر شاد خانم بگوید اولاً از شما ممنونم"
و دوم اینکه من دیگر نیازى به ازدواج با شما ندارم....
قاصد گفت منظورت چیست؟ مگر تو عاشق گوهرشاد نبودى؟؟
✨جوان گفت آنوقت که عشق گوهرشاد من را بیمار و بـےتاب کرد هنوز با معشوق حقیقى آشنا نشده بودم، ولى اکنون دلم به عشق خدا مےطپد و جز او معشوقى نمیخواهم.👌
من با خدا مأنوس شدم و فقط با او آرام میگیرم.👌
اما از گوهرشاد هم ممنون هستم که مرا با خداوند آشنا کرد و او باعت شد تا معشوق حقیقى را پیدا کنم.....
✅و آن جوان شد پیش نمازِ مسجد گوهر شاد و کم کم مطالعات و درسش را ادامه داد"
و شد یک فقیه کامل👌
و او کسی نیست جز آیت الله شیخ محمدصادق همدانی....
ـــــــــ🌼ــــــــ
#مَنِ_آدم🌈
|
@ManeAdam |🌻